پاتریک وینتور – سردبیر بخش دیپلماتیک روزنامه گاردین
اکثر روزها صندوق پستی ایمیل من شامل ایمیلی از یک گروه کمپین یا فردی است که از روزنامه گاردین درخواست می کنند تا در مورد برخی از موارد نقض حقوق بشر از ترکیه گرفته تا امارات متحده عربی و ایران و حتی گاهی اوقات بریتانیا و ایالات متحده، مطلبی منتشر کند.
این ایمیل ها اغلب آنقدر زیاد هستند که خواندن یا پوشش دادن همه آنها غیرممکن است، شاید به همین دلیل باشد که ما سازمان های بزرگی مانند عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر داریم که برای آزادی زندانیان سیاسی بی گناه از زندان کمپین برگزار می کنند. این کار باعث می شود که شما متوجه شوید که چگونه ظلم و ستم دولتی و امتناع آنها از آزادی بیان به شدت مورد سرزش و نفرین قرار می گیرد.
از این موضوع آگاهم که برای یک فرد بریتانیایی آسان نیست که با یک مخاطب ایرانی در مورد حقوق بشر صحبت کند، یا ادعای مالکیت بر زمینه های اخلاقی عالی داشته باشد، چرا که تاریخ این کشور در رابطه با ایران پر از اشتباهات مختلف است از حمایت از شاه ایران گرفته تا نقشی که در کودتای 1959داشته است. من همچنین فکر می کنم که ایران در برخی موارد محدود، فضای دموکراتیک بیشتری نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارد. در محدوده های کاملاً کنترل شده، روزنامه های شما نظرات متفاوتی را منتشر می کنند، حتی اگر نخبگان حاکم در معرض آن بررسی ها و تحقیقات طولانی مدتی که در مطبوعات غربی رخ می دهد، نباشند. در نتیجه، فساد و ناکارآمدی زیادی همه جا را فرا می گیرد. خوشبختانه شما جمعیت مبتکری دارید که می دانند چگونه از رسانه های اجتماعی غربی و فیلتر شکن ها ((VPN برای بیان تفکرات خودشان استفاده کنند.
حقوق بشر حوزه ای بسیار مورد مناقشه است. برخی از کشورها تاکید میکنند که آزادی ماحصل آزادی اقتصادی است و برخی دیگر از کشورها بر آزادی بیان فردی و انتخابات واقعاً رقابتی تأکید دارند. ما آزاد هستیم که در گران ترین رستوران شهرمان غذا بخوریم، اما اگر پول کافی برای انجام این کار نداشته باشیم، این آزادی کاملا موهوم و خیالی است. اگر شما جزو 44.7 درصد جمعیت غزه یا دو سوم زنان بیکار باشید، تنها دغدغه شما این خواهد بود که به جای حرف زدن با دهانتان، غذایی برای خوردن داشته باشید و بس! من مخالفم و می گویم که هر چه برای صحبت کردن آزادتر باشید، برای غذا خوردن آزادتر خواهید بود. دموکراسی کارآمد و مؤثر است و در تضاد با رشد اقتصادی نیست.
در سالهای اخیر کشورهایی همانند چین در ارائه مجموعه ای متفاوت از هنجارهای حقوق بشر مبتنی بر توسعه، مدعی تر شده اند. چند سال پیش چین با وجود اینکه قویاً این دیدگاه را داشت، اما در مجامع بینالمللی همانند سازمان ملل به دنبال حمایت از این هنجارها نبود. اکنون این وضعیت تغییر کرده است و به وضوح نبردی بین اقتدارگرایان و دموکرات ها وجود دارد که به عنوان نبرد بین غرب و چین و روسیه شناخته شده است. خود این واقعیت که جو بایدن در حال برگزاری اجلاس دموکراسی است، نشان می دهد که غرب چقدر قصد دفاع از ارزش های خود را دارد. به همان اندازه که تعداد کمی از کشورهای خاورمیانه، به اندازه کافی دموکراتیک تلقی می شوند و از آنها خواسته می شود که در اجلاس سران شرکت کنند. اما این اجلاس نشان می دهد که طرفداران حقوق بشر تا چه حد احساس می کنند که آرمان آنها در معرض تهدید است. صدراعظم آنگلا مرکل فرسایش نهادهای بین المللی را “بزرگترین تهدید برای جهان” خوانده است. امانوئل مکرون این واقعیت را محکوم کرد که «قوانین بینالملل و همه اشکال همکاری در حال فروپاشی هستند، انگار که طبق معمول به چشم نوعی تجارت به آن نگریسته می شود».
لب مطلب من درباره غرب آسیا است، و اینکه چگونه اروپا از جمله بریتانیا میتوانند رویکردی منسجمتر و کمتر ریاکارانهتر برای حقوق بشر در آن منطقه اتخاذ کند.
مشکل فعلی این است که غرب به دلایل تاریخی و اقتصادی با برخی از رژیم های سرکوبگرهمانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و همچنین رژیم هایی مانند ترکیه که به تدریج سرکوبگرتر شده اند، متحد شده است. اغلب اوقات چشم ها به روی واقعیت ها بسته می شود. اگر گفته شود که فردی در یک سفارت تکه تکه شده است، خیلی ها از این موضوع شاکی می شوند. قتل هولناک جمال خاشقجی باعث شد که بریتانیا و سایر کشورها، برخی از افراد درگیر در این قتل را تحریم کردند، اما خود ولیعهد را نه! فقط با این دلیل مضحک که بریتانیا هیچ مدرکی ندارد که ولیعهد از اتفاقات رخ داده، آگاه بوده است.
در مورد بریتانیا؛ دولت همیشه می گوید که مسائل حقوق بشر بهتر است به جای انتقادات عمومی به صورت دیپلماسی خصوصی مورد بحث قرار گیرد. به نظر می رسد که دیپلمات ها در این مورد صادق هستند. همیشه دشوار است که بدانیم انتقادات خصوصی در واقعیت چقدر شدید بوده است، یا وقتی که در کنار تمایل بریتانیا برای انعقاد معاملات تسلیحاتی، پرورش روابط استعماری برای تامین سرمایه، یا ارائه بریتانیا به عنوان یک قدرت نرم از طریق خرید هتل ها، رویدادهای ورزشی یا تیم های فوتبال، قرار می گیرد، این انتقاد چقدر می تواند تاثیرگذار باشد.
این به غرب کمک می کند تا تحلیل واضح تری از چرایی سرکوب حقوق بشر داشته باشد. دلیل اول این است که نخبگان و سلطنتها آن را ترجیح می دهند و از بخت آزمایی یک جامعه باز خوششان نمی آید، صاحبان قدرت دوست دارند در قصر زندگی کنند.
اما به نظر می رسد برخی از رهبران واقعاً معتقدند که حقوق بشر اگر زیاده از حد باشد، باعث ایجاد بی نظمی و کندی پیشرفت اقتصادی در مرحله اولیه توسعه می شود.
سومین دلیل متناقضی که اغلب ذکر می شود این است که این کشورها آنقدر ثروتمند هستند که مجبور نیستند از جمعیت خود مالیات بگیرند، بنابراین قرارداد اجتماعی عادی بین مردم و دولت وجود ندارد. عدم اخذ مالیات بدون نمایندگی یکی از شعارهای معروف در طول جنگ استقلال آمریکا بود. گفته می شود که اگر مالیاتی وجود نداشته باشد، نیازی به نمایندگی نیست.
توضیح چهارم این است که فشار کافی از سوی غرب برای رویگردانی از استبداد وجود ندارد و قدرت های استعماری سابق حقوق بشر را در اولویت نمی بینند. اغلب کشورهای اتحادیه اروپا می گویند که حقوق بشر قابل مذاکره نیست اما وقتی نوبت به معاملات تجاری یا پروژه های سرمایه گذاری می رسد، ثابت می شود که حقوق بشر، چشم پوشیدنی و قابل مذاکره است. تا زمانی که کشوری از مهاجرت به اروپا جلوگیری میکند، یا مراقب تروریستهای بالقوه است، اروپا خیلی به روشها و رویکردهای اعمال شده، توجهی نمی کند.
به عنوان مثال به طور فزاینده ای در غرب مورد بحث قرار می گیرد که جنبش های دموکراسی در خاورمیانه مثل سوریه پس از شروع بهار عربی تنها منبع بی ثباتی هستند. بسیاری از کشورهای خاورمیانه مانند امارات متحده عربی که در بیان نگرانی های غرب در مورد اسلام سیاسی به ویژه اخوان المسلمین استادانه عمل کرده اند، در ایجاد این ترس سهیم هستند.
علاوه بر این پس از شکست آمریکا در افغانستان، البته قبل از آن هم، غرب باور کرد که برخی از مناطق برای سازش هایی که دموکراسی متضمن آن است، آماده نیستند. یعنی به نوعی حقوق بشر تنها در جوامع لیبرال یا سکولار می تواند رشد کند و در دولت های تئوکراتیک نامتساهل، امکان رشد و پیشرفت برای حقوق بشر وجود ندارد! این چیزی نیست که نظرسنجی های افکار عمومی در خاورمیانه می گوید، زنان در افغانستان اکنون از حق تحصیل محروم هستند. اکثر مردم از دموکراسی استقبال می کنند و معتقدند که دموکراسی کار می کند. اما شاید افغانستان نشان دهد که چقدر طول میکشد تا نهادهای دموکراتیک خودشان را جاسازی کنند. ساختن یک ملت چندین دهه به طول می انجامد.
آن همچنین مستلزم خوش بینی نسبت به روحیه انسان است. توماس پین که کتاب حقوق بشر را نوشته و شاید تأثیرگذارترین اثر او باشد، گفت که او معتقد است که « طبیعت انسان به خودی خود شرور نیست و اگر توسط دولت ها فاسد نشود، طبیعتاً دوست انسان است» او معتقد بود که انسان کمال پذیر بود اما بسیاری از رهبران در آسیا در ترس از جمعیت خود زندگی می کنند و منافع ملی و امنیت کشور را با منافع خود یکی می دانند. آنها می ترسند که اگر دست از اهرم های سرکوب بردارند، جمعیت بی سوادی که در فقر زندگی می کنند، هرج و مرج و بی نظمی ایجاد کنند. آنها به مردم خود اعتماد ندارند.
اگر آمریکا از خاورمیانه عقب نشینی نمی کند، غرب باید از این فرصت استفاده کند تا در حمایت از حقوق بشر ثابت قدم تر باشد، واقعیت ها را نادیده نگیرد و واقعاً برخی از دولت هایی را که با آنها روابط نزدیک دارد، تحت فشار قرار دهد که بگویند چه زمانی قرار است تا به مسائل رسیدگی شود. سیاست هایی مثل مجازات اعدام، آزادی مذهب؛ حقوق زنان؛ آزادی بیان؛ عدم تبعیض و حمایت از مدافعان حقوق بشر بسیار کاربردی هستند. این، شامل بازگشت غرب به اصول اولیه و بنیادین قهرمانانی چون توماس پین و روسو نیز می شود.
میخواهم صحبت های خودم را با گفتن جمله ای به پایان برسانم که ممکن است ناخوشایند باشد، اما باید بگویم که من معتقدم که دولت ایران با اجرای یک رویه سیاستی که بسیاری آن را گروگان گیری دولتی می خوانند، در اشتباه است اما در حال حاضر بحث مفصل در این باره فایده ای ندارد.
دو راه حل کوتاه مدت برای پایان دادن به شکاف بین دادگاه های کیفری عادی و دادگاه های سیاسی یا امنیتی وجود دارد و ثانیاً اینکه اطمینان حاصل شود که آنچه در دادگاه ها اتفاق می افتد می تواند توسط رسانه ها گزارش شود و در ملاء عام رخ دهد. ایران باید فکر کند که چرا این همه نخبه و افراد بااستعداد کشورشان را ترک می کنند. و این به این دلیل نیست که آنها غیرمتدین هستند یا از تحریم رنج می برند، بلکه در بسیاری از موارد به این دلیل است که آنها دوست ندارند، آزاد اندیشی مورد ممانعت واقع شود. ایران بازتر، ایران آبادتر خواهد بود.
ممنونم که اجازه دادید امروز با شما حرف بزنم.