بسم الله الرحمن الرحیم
اولا از بنیاد ایرانی گفتوگو و دوستی ملل تشکر میکنم که این برنامه وبیناری را تدارک دیدند. قطعا این بنیاد سهم خیلی مهمی در کمک به تحقق صلح و دوستی، هم در منطقه غرب آسیا هم در سراسر جهان دارد. برنامههایی که در گذشته هم توسط این بنیاد مدیریت شده، تاثیرات و بازخوردهای خوبی را در سطح منطقه و در سطح بینالمللی داشته است. وبینار جاری بنیاد ایرانی گفتگو و دوستی ملل با موضوع آینده صلح و حقوق بشر در غرب آسیا در حال برگزاری است. قرار است که با مشارکت متخصصین و صاحب نظران از کشورهای مختلف و همچنین از جمهوری اسلامی ایران، این دیدگاهها مورد تبادل قرار بگیرد. اینگونه که برای بنده توضیح داده شده است، سه موضوع اقدامات قهری یکجانبه و همچنین جنگ و منازعه و حقوق زنان و کودکان در دستور کار این وبینار هست.
من اولا در مراسم افتتاحیه وبینار “آینده صلح و حقوق بشر در غرب آسیا” مایلم به این اشاره کنم که ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که سه تحول بزرگ در آن در حال رخ دادن است. تحول اول در حوزه کنشگران و بازیگران است. تحول دوم در حوزۀ نوع بازی و نوع کنش است. تحول سوم در حوزۀ محیط بازی یا محیط کنش است.
در حوزه بازیگران، اگر بخواهیم مقایسهای کنیم و به دوران جنگ سرد، فلش بک بزنیم و آن دوران را با وضعیت فعلی جهان مقایسه کنیم؛ در آن دوران دو کنشگر اصلی به نام اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده مریکا وجود داشت. قاعدهی بازی بین این دو کنشگر هم به شدت وحشتناک بود هم بسیار ساده بود، وحشتناک بود به خاطر اینکه قاعدۀ بازی مبتنی بر جنگ اتمی و کاربرد سلاح اتمی بود. در ادبیات سیاسی آن دوران اینگونه مرسوم بود که طرفین در مسکو و واشنگتن، دستانشان روی ماشه سلاح های هستهای است و هرکس زودتر شلیک کند، طرف مقابل را نابود کرده است؛ یا این ایده که هر یک که شلیک کند، طرف مقابل هم شلیک خواهد کرد و هر دو، همدیگر را منهدم و معدوم خواهند کرد. مکانیزم آن ساده بود، به دلیل اینکه یک ردلاین و خط قرمز تلفن بین رؤسای کاخ سفید در واشنگتن و کرملین در مسکو برقرار بود. وقتی در نقطهای از جهان (جهانی که به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود) بحرانی به نقطه جوش نزدیک میشد، با یک تماس تلفنی سران، این بحران مدیریت میشد و کنترل میشد؛ اما امروز ما در جهانی به سر میبریم و زندگی میکنیم که کنشگران متنوعاند، کنشگران متکثراند و متعدد هستند.
امروز پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل کنشگر و بازیگرند. اتحادیه اروپا بازیگر است و حتی تک تک واحدهای سیاسی کوچک بازیگرند و در تحولات غرب آسیا در تحولات جهان نقش آفرینی میکنند. ما با بحرانهایی در پیرامون خود و در غرب آسیا در بیش از یک دهه گذشته روبهرو هستیم، چه در افغانستان از زمان اشغال افغانستان توسط نظامیان آمریکا، چه در عراق از سال 2003 میلادی از زمان اشغال نظامی این کشور توسط ایالات متحده آمریکا (البته با شعار دموکراسی و آزادسازی عراق از دست صدام بعثی و تکریتی در آن مقطع)، اما هر کدام از این بحرانها را نگاه میکنیم (بحران افغانستان، بحران عراق، بحران سوریه، بحران فلسطین و بحران یمن) در منطقه غرب آسیا، به شدت بینالمللی شدهاند؛ به دلیل اینکه تعداد کنشگران متنوع متکثر و متعدد هستند.
فراتر از کنشگران و بازیگران دولتی، ما شاهد وجود بازیگران غیر دولتی هم در این بحرانها هستیم. امروز در منطقه، ما در پرونده فلسطین، در پرونده سوریه و در پرونده عراق شاهد هستیم که کنشگران و غیردولتی هم وجود دارد. حماس و جهاد اسلامی در مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی، امروز یک بازیگر فعال و تاثیرگذار هستند. حزبالله در لبنان به عنوان یک کنشگر غیردولتی است. البته در سالهای اخیر در هیات دولت، در پارلمان لبنان و در پروسهی سیاسی در لبنان هم حضور دارند؛ ولی حزبالله دولت نیست. حزبالله یک جریان مقاومت و یک کنشگر غیردولتی است. اینها از نظر ما کنشگرانی هستند که برای آزادی سرزمینشان، برای دفاع از تمامیت ارضی کشورشان و برای مقابله با تهدیدات تروریستی اقدام میکنند؛ اما از آن طرف، کنشگران منفی و بازیگران منفی غیر دولتی هم وجود دارد. در سالهای اخیر، داعش به عنوان یک جریان تروریستی، زیرساختهای دو کشور مهم عراق و سوریه را ویران کرد. داعش یک کنشگر بد و یک کنشگر نامطلوب برای غرب آسیا بود، اما به هرحال یک کنشگر بود و در تحولات تاثیرگذار(در بعد منفی) بود. پس در حوزه کنشگری و در حوزه بازیگری، بازیگران در مقایسه با جنگ سرد (به ویژه در منطقه غرب آسیا و حتی در دیگر مناطق بحرانی جهان) متنوع، متکثر و متعدد شدند.
موضوع دوم و تفاوت و تحول دومی که در حوزۀ سیاست بینالملل و روابط بینالملل پیش آمده، نوع کنشها و نوع بازیهاست. با توجه به اینکه موضوع ما بر حقوق بشر و آیندۀ صلح در غرب آسیا تمرکز دارد، از این منظر عرض میکنم که نوع بازی در دو دهۀ گذشته در منطقۀ غرب آسیا (با نگاه به پرونده مردم مظلوم فلسطین در بیش از هفت دهه گذشته) به شدت نظامی و امنیتی است. باز اگر بخواهیم یک فلش بک بزنیم و با دوران جنگ سرد مقایسه کنیم، در دوران جنگ سرد نوع کنش و نوع بازی به شدت سیاسی و سپس امنیتی بود، اما در دوران کنونی و در مقطع کنونی، ما شاهد هستیم که نوع بازی و نوع کنش به شدت نظامی و سپس امنیتی و در درجه آخر سیاسی است؛ حتی به دلیل سرعت بالا و شیب تند و گسترۀ تحول در حوزۀ نظامی و خشونت بالا و نقض سیستماتیک حقوق بشر در منطقه غرب آسیا، ما شاهد این هستیم که نوع کنشها، خسارتهای فراوانی را به مردم منطقه زده است.
نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در ارتباط با اولا اقدامات قهری یکجانبه و اتخاذ رویکرد تحریمی آمریکا در قبال برخی از کشورها و تروریسم اقتصادیوجود دارد. نادیده گرفتن حقوق زنان و کودکان در جنگهای مختلفی که در این سالها در منطقه تحمیل شده است، به دلیل کنشهای بهشدت نظامی و امنیتی و همچنین جنگ و منازعه از نوع جدید و با مفهوم جدید خود است. ما در یک دهه گذشته در منطقه غرب آسیا به مفهومی فراتر از جنگ و منازعه برخورد کردهایم و این مفهوم، جنگ تروریستی است. ببینید در چه دنیایی زندگی میکنیم؛ در دنیایی که در سال 2013 میلادی، وقتی که در مورد پرونده سوریه بیش از هشتاد کشور در تونس جلسهای را برگزار میکنند، خانم هیلاری کلینتون وقتی از جلسه بیرون میآید، میگوید: «سوریه راه حل سیاسی ندارد و ما باید از مخالفین نظام سیاسی سوریه حمایت تسلیحاتی کنیم.» او در آنجا به صراحت اعلام کرد: «ما باید معارضهی سوریه را مسلح کنیم.»؛ اما واقعا مفهومش این بود که تروریستها باید به سوریه بیایند و نظام سیاسی سوریه را تغییر بدهند؛ لذا ما شاهدیم که در همان کنفرانس پس از خانم هیلاری کلینتون، آقای سعود فیصل وزیر وقت عربستان سعودی بیرون میآید و میگوید: «این بحثکردنها در مسائل سیاسی در سوریه ثمری ندارد. ما باید مخالفین سوریه و نظام سیاسی سوریه را مسلح بکنیم.» بعد جهان شاهد یک جنگ پرهزینه و نقض حقوق بشر در جنگ مسلحانۀ تروریستی است به مدت بیش از هشت تا نه سال در سوریه است با زیرساختهایی که در سوریه از بین رفت افراد زیادی که کشته شدند. پس دومین ویژگی و دومین تحول در مفاهیم روابط بینالملل و سیاست بینالملل، تغییر نوع کنش و نوع بازی است.
این بازی به شدت نظامی و به شدت امنیتی است. خروجی این بازی این گونه شده است که از سال 2003 تا سال 2018 میلادی بیش از یک میلیون و صدو پنجاه هزار عراقی در خاک این کشور کشته یا شهید شدند. این جملهای است که من از یکی از مقامات عالی رتبۀ عراق در جریان یکی از سفرهایم شنیدهام)؛ در حالی که آمریکاییها مدعی بودند که با بیش از صد و هفتاد هزار نیروی نظامی آمدند که مردم عراق را از حکومت دیکتاتوری و جنایتکار صدام بعثی نجات بدهند. این ارمغان آمریکا و آوردۀ ضد حقوق بشری آمریکا برای مردم عراق است.
از سال 2011 میلادی تا سال 2019 میلادی بیش از ششصد و هفتاد هزار سوری در نتیجۀ یک جنگ تروریستی که سیستمهای امنیتی منطقه و ایالات متحده آمریکا و برخی از متحدین آمریکا پشت آن قرار داشتند، (این رقم وحشتناک از مردم سوریه) شهید یا کشته شدند. من میگویم “شهید یا کشته شدند”، به خاطر این که برخی از اینها به جریانهای تروریستی پیوستند و در منازعات کشته شدند؛ ولی به هر حال بیش از ششصد و هفتاد هزار سوری و بیش از یک میلیون و صد هزار عراقی کشته و شهید شدند.
تحول سومی که در سالهای اخیر در حوزه مفاهیم روابط بینالملل و سیاست بینالملل رخ داده است، تغییر در محیط کنش و تغییر در محیط بازی است. محیط بازی در دوران جنگ سرد، نسبتا پایدار بود. شما حس میکردید روی موزاییک و روی زمین سفت در نظام بینالملل دوران جنگ سرد راه میروید. علیرغم همهی رقابتها و منازعات و نقض گسترده و سیستماتیک و فاحش حقوق بشر در همان دوران جنگ سرد؛ اما در سالهای کنونی به ویژه در منطقه غرب آسیا شاهد هستیم که محیط بازی و محیط منطقه، محیطی ناپایدار است. این محیط بازی هنوز نتوانسته است به یک ثبات و پایداری برسد.
حال شما ببینید که منطقه غرب آسیا با یک شرایطی مواجه است که در هر پدیدهای در این منطقه، کنشگران متنوع دولتی، غیردولتی، منطقهای و بینالمللی دخالت دارند، نقش دارند و دست دارند. نوع کنش به شدت نظامی و امنیتی است، تا جایی که این راهحلهای سیاسی در این سالها، از سرعت گسترش و شیب تند این تحولات جا مانده است. محیط کنش هم یک محیط کنش ناپایدار است.
پس چه اقدامی باید کرد؟ من استقبال می کنم از این ابتکار بنیاد ایرانی گفتوگو و دوستی ملل که امروز بر کلید واژه صلح و کلید واژه حقوق بشر در غرب آسیا متمرکز هستند. امروز منطقهی غرب آسیا به شدت نیازمند صلح است. امروز منطقۀ غرب آسیا نمیتواند یک جنگ جدید را تحمل کند.
امروز منطقۀ غرب آسیا از چند موضوع اساسی رنج میبرد. یک موضوع، وجود تروریستها در منطقه است. منطقه از وجود تروریستی رنج میبرد که خود آمریکاییها در مناظرات انتخاباتی آقای ترامپ و خانم هیلاری کلینتون، همدیگر را متهم کردند و آقای ترامپ به صراحت اعلام کرده که داعش را اوباما به وجود آورد. منطقه از تروریستی رنج میبرد که عراق و سوریه و بخشهایی از غرب آسیا فراتر از عراق و سوریه را درگیر خود کرده است. جمهوری اسلامی ایران، ملتهای عراق، سوریه و لبنان و به ویژه سردار شهید سپهبد سلیمانی نقش بسیار بزرگی را در بازگشت آرامش و خرد کردن کمر و استخوانهای تروریسم در منطقه غرب آسیا بر عهده داشتند. جنایت فاحش حقوق بشری که کاخ سفید انجام داد و این قهرمان بزرگ بینالمللی مبارزه با تروریسم را به شهادت رساند، نتیجهاش این است که آمریکا و کاخ سفید پشیزی برای حقوق بشر ارزش قائل نیست و ذرهای برای مبارزه قهرمانانۀ تاثیرگذار با جریانات تروریستی در منطقه، ارزش قائل نیست. پس منطقۀ ما همچنان از وجود تروریسم رنج میبرد. این بزرگترین آفت برای تثبیت حقوق بشر و احقاق حقوق بشر و احقاق صلح در منطقه غرب آسیا است.
دوم اینکه منطقه غرب آسیا از وجود برخی از نظامهای به شدت غیر دموکراتیک رنج میبرد؛ نظامهایی که حتی یک انتخابات پارلمانی در چندین دهه حاکمیت یک خاندان در این کشور ندارند. باید به صراحت در این وبینار برای شما اندیشمندان و برای شما فعالان مدنی و سیاسی و اجتماعی اعلام کنم که عربستان سعودی به عنوان همسایه جمهوری اسلامی بیش از پنج سال است که یک کشور عرب و همسایۀ منطقه را مورد تجاوز و حمله نظامی قرار داده است. وقتی ما در وبینارمان صحبت از جنگ و منازعه میکنیم، وقتی صحبت از ضرورت توقف جنگ و منازعه میکنیم، وقتی صحبت از مقابله با اقدامات قهری برای تجاوز به یک کشور و تحریم اقتصادی یک کشور میکنیم، وقتی صحبت از حقوق زنان و کودکان میکنیم، میبینیم که علاوه بر رژیم صهیونیستی و علاوه بر آمریکا و انگلیس و برخی متحدین شان، یک کشوری که ادعای خادم الحرمین الشریفین را دارد، در بخشی از منطقۀ غرب آسیا، بیش از پنج سال یک ملت را زیر حملات خودش قرار داد. انگلیس به تنهایی در پنج سال گذشته بیش از شش میلیارد دلار سلاح برای سرکوب زنان و کودکان در یمن به عربستان سعودی فروخته و پترو دلارهای نفتی را از عربستان سعودی دریافت کرده است؛ یعنی شما امروز در پرونده یمن در غرب آسیا، نقض حقوق زنان و کودکان، نقض سیستماتیک حقوق بشر، جنگ و منازعه و تحمیل یک جنگ طولانیمدت و اقدامات قهری متنوع و خشن علیه مشتی زنان، کودکان، پیران و مردم غیرمسلح را میبینید. البته در این بین، مقاومت یمن هم از همهی گروهها و جریانها سر برآورده و برای دفاع از تمامیت ارضی و استقلال یمن تلاش میکند.
در سوریه ما شاهد بودیم که علیرغم این جنگ تروریستی که آمریکا و متحدانش در پشت آن قرار داشتند، مردم باغیرت سوریه و نیروهای مسلح با غیرت سوریه با حمایت مستشاران نظامی ایران و برخی از دوستان و متحدانشان توانستند سوریه را از یک بحران و یک فروپاشی و تبدیل شدن به یک لیبی جدید نجات بدهند.
من امیدوارم که این اجلاس فرصت خوبی باشد برای اینکه این گفتوگوها صریح انجام شود و حرفها هم در قالب علمی و هم عملی مورد تبادل قرار بگیرد و دیدگاهها در حوزهی واکاوی چرایی عدم تحقق صلح و عدم توجه به حقوق بشر در غرب آسیا تمرکز پیدا کند. ان شاء الله خروجی این اجلاس به روند صلح و رعایت حقوق بشر و خاتمهی جنگ و خشونت در این منطقه کمک کند و به دخالت مداخلهگرانه خارجی در این منطقه پایان بدهد و طرفهای خارجی و کنشگران خارجی مردم منطقه و حاکمان منطقه را به حال خودشان واگذارند.
جمهوری اسلامی ایران علیرغم رفتار غیرسازنده عربستان و برخی کشورها در منطقه، همواره راه را برای بازگشت روابط دیپلماتیک ریاض با تهران باز گذاشته است. با صدای بلند اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران همیشه در تحولات منطقه در طرف مثبت تحولات بوده است. اگر رژیم صهیونیستی، آمریکا، انگلیس، عربستان سعودی و برخی از کشورها در این سالها از تروریستها حمایت امنیتی و حمایت مالی کردند، جمهوری اسلامی ایران از مردم منطقه حمایت کرد و حتی از نظامهای سیاسی حاکم در منطقه، در کنار مردم منطقه برای مبارزه با تروریسم و برای برقراری صلح، ثبات و امنیت پایدار در منطقه حمایت کرد. ما با افتخار شهدای زیادی را در این مسیر در بخشهایی از غرب آسیا تقدیم کردیم و با افتخار و با صدای بلند اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد که در مسیر گفتگو، در مسیر صلح و در مسیر تعامل سازنده با همه طرفهای منطقهای کمک کند که منطقهای شکوفا و توسعه یافته داشته باشیم؛ منطقهای که به منطقهای الگو در مودت و دوستی برای همه دنیا تبدیل شود.