به گزارش روابط عمومی بنیاد گفتگو و دوستی ملل، یک گفتگوی زنده با موضوع “چشمانداز اقتصاد ایران در دوران پساترامپ” در روز پنجشنبه، 9 بهمن 99 برگزار شد.
با توجه به زندهشدن امیدها برای بازگشت آمریکا به برجام پس از روی کار آمدن بایدن، بنیاد گفتگو و دوستی ملل یک گفتگوی زنده درباره “چشمانداز اقتصاد ایران در دوران پساترامپ” را با حضور میشل مکینسکی، مدیر عامل مؤسسه بینالمللی “آگرومیس”، محقق فعال در مؤسسه IPSE (مؤسسه آینده نگری و امنیت اروپا)، عضو هیأت علمی دانشگاه لییِژ و کارشناس مسائل ایران برگزار نمود.
برونو لدیون، نمایندۀ بنیاد گفتگو و دوستی ملل در کشور فرانسه گفتگو را با این مطلب آغاز کرد: “دونالد ترامپ میخواست که با سیاست معروف به “فشار حداکثری” بر ایران، قصد داشت ایران را به هر قیمتی به میز مذاکره بکشاند؛ اما اکنون به نظر میرسد با رفتن ترامپ از کاخ ریاست جمهوری، تغییر مهمی برای ایران ایجاد شده است؛ زیرا رئیس جمهور جدید اعلام کرده است که قصد دارد به توافق با ایران برگردد و بنابراین احتمالاً فشار بر ایران را برطرف میکند. نتایج مورد انتظار ترامپ از اجرای این سیاست چه بوده است و در عمل چه نتیجهای برای وی داشته است؟”
میشل مکینسکی در پاسخ به این سؤال بیان کرد: “حداقل نتایج مورد انتظار ترامپ، دستیابی به تغییری بنیادی در مواضع ایران تقریباً در همه زمینهها بود. در ذهن ترامپ و اطرافیانش در مورد مسئله هستهای، انتظار احترام به برجام از سوی ایران مطرح نبود؛ بلکه انتظاراتی بسیار فراتر از آن همچون کنار گذاشتن کامل برنامۀ هستهای (حتی بُعد غیرنظامی آن) مطرح بود. آنها در مرحلۀ دوم میخواستند که ایران، انبار موشکهای بالستیک خود را کنار بگذارد، از هرگونه فعالیت در حمایت از متحدان خود در خاورمیانه دست بردارد و رفتار خود را عملاً مطابق با سیاستهای آمریکا تنظیم نماید. این هدف اصلی است که در پشت اهداف دیگر پنهان شده است.”
مدیر عامل مؤسسه بینالمللی “آگرومیس” افزود: “آنچه را که در کلمات ترامپ و یارانش میبینیم، در واقع تغییر رژیم بوده است. از نظر ترامپ، فشار آوردن به ایران به طور حداکثری و تحریمهای بیسابقه، عملاً مردم ایران را به سمت شورش علیه حکومت خواهد کشاند. این تحریک نه تنها سقوط دولت با تغییر بنیادی سیاست، بلکه سقوط نظام دینی و نابودی سپاه پاسدان انقلاب اسلامی را هدف گرفته است. بدیهی است که این هدف، کاملاً شکست خورده است و حکومت در ایران، علیرغم وضعیت اقتصادی نامطلوب، همچنان در قدرت باقی مانده است. اتفاق جالب این است که ترامپ که قصد تغییر رژیم ایران را داشت، اما خودش تغییر کرد و بر خلاف آنچه انتظار داشت، محافظهکاران نزدیک به سپاه پاسداران در انتخابات مجلس شورای اسلامی در فوریه 2020 پیروز شدند و انتظار میرود که در انتخابات ریاست جمهوری نیز که در ژوئن 2021 برگزار خواهد شد، کاندیدایی محافظهکار و نزدیک به سپاه پاسداران برندۀ نهایی آرا باشد. ترامپ ادعا میکرد که شورشی دموکراتیک را در ایران برانگیخته است، ولی منجر به تقویت بدترین دشمنان خود یعنی سپاه پاسداران شد. بنابراین از این منظر، این یک شکست نسبتاً بیسابقه از نظر محاسبۀ استراتژیک برای وی است و حتی نشاندهندۀ عدم وجود محاسبه استراتژیک است.”
این محقق فعال در مؤسسه آینده نگری و امنیت اروپا خاطر نشان کرد: “ازسوی دیگر، این تحریمها تأثیرات اقتصادی فوق العاده مهمی ایجاد کرد. وقتی روحانی در اولین دوره ریاست جمهوری خود در سال 2013 به قدرت رسید، تورم در ایران 40 درصد بود و وی در فاصلۀ یک سال، تورم را به 13 و سپس به سرعت به 10 درصد کاهش داد؛ ولی اکنون با وجود تحریمها، اقتصادی داریم که به زانو درآمده است. صادرات نفتی به دوسوم کاهش یافته است و صادرات غیرنفتی علیرغم اینکه دوباره در حال افزایش است، اما همچنان نسبت به گذشته کاهش داشته است.”
عضو هیأت علمی دانشگاه لییِژ تأکید کرد: “اقتصاد ایران به یک خفقان مالی مهم که ناشی از کاهش ذخایر ارزی است، دچار شده است. این ذخایر، برای توسعه کشور ضروری است؛ زیرا حتی قبل از آمدن ترامپ نیز ایرانیها از نظر ارزی در مضیقه بودند. این یک نقطه ضعف اقتصاد ایران است، زیرا در زمان تحریم، یافتن بانکی که معاملات پولی ایران را قبول کند، بسیار دشوار است. از آنجا که ایران دیگر پولی ندارد و ارزهای خارجی خود را به اتمام رسانده است (البته منظور من ارزهای خارجی موجود در داخل ایران است)، ما به داراییهای ارزی ایران در خارج از کشور باز خواهیم گشت. ایران ناچار است در یک عملیات مبادلاتی بسیار پیچیدۀ نفت در برابر کالا شرکت کند. با این وجود، ایران در برخی از کشورها دارای ذخایر ارزی مسدودشدهای است که از اهمیت فراوانی برخوردار است. پروندۀ اخیر کره جنوبی، یادآوری همین موضوع است. در آن جا بیش از 7 میلیارد دلار مسدود شده است که ناشی از معاملات قبلی است، اما آمریکاییها جلوی آن را میگیرند و مانع استفادۀ از این منابع حتی برای مبادلات بشردوستانه میشوند.”
این کارشناس مسائل ایران گفت: “ایران بلافاصله با شروع اپیدمی کرونا برای تأمین مالی خرید واکسن و دارو اقدام کرد تا به داراییهای قابل ملاحظۀ خود در برخی کشورها دست یابد؛ اما به دلیل تحریمها و فشارهای اعمالشده توسط آمریکاییها، موفق به این کار نشد؛ در حالی که بخش بشردوستانه، صریحاً از تحریمها معاف است و بنابراین قاعدتا نباید مشکلی باشد. در حقیقت، علیرغم اظهارات رسمی دولت ترامپ، ایران در پرداخت هزینههای خرید دارو با مشکل روبهروست.”
میشل مکینسکی پاسخ خود به سؤال نخست را با این عبارات پایان داد: “کمبود ارز در ایران بسیار جدی است. از نظر من، بیکاری در ایران بیش از 15 درصد از جمعیت فعال را شامل میشود، چرا که آمار بیکاری فعلی تا حد زیادی نادرست است و به دلایل تاریخی، بخش زیادی از بیکاران اعلام نشدهاند. با توجه به این واقعیت که نمیتوان آمار را به صورت جزئی و دقیق مورد بررسی قرارداد؛ اعتقاد بر این است که بخش بزرگی از صنعت در بهترین حالت بین 30 تا 40 درصد از توان خود را به کار میگیرد. ما تورمی داریم که به طور رسمی بین 35 تا 40 درصد است و برای کالاهای اساسی میتواند به 70 درصد برسد. ما در اینجا نشستهایم و با آرامش در مورد این اعداد و ارقام صحبت میکنیم، اما تصور کنید که واقعاً یک نفر بخواهد یک کیلو گوجه فرنگی را با تورم 70٪ بخرد! به معنای واقعی کلمه غم انگیز است! مردم در تلاش برای بقا هستند و تودۀ عظیمی از مردم، زیر خط فقر هستند. آمار بیکاری سرسام آور است و بر تعداد افرادی که غذای کافی برای خوردن ندارند، بیش از پیش افزوده میشود. علاوه بر اینها، بحران کرونا نیز اضافه شده است که ادارۀ آن خارج از کنترل است.”
برونو لدیون، نمایندۀ بنیاد گفتگو و دوستی ملل سؤالات دیگری در مورد تأثیر بحران کرونا بر اقتصاد ایران، توافق هستهای در دوران بایدن، نقش کشورهای اروپایی در این روند، نحوۀ سازگاری اقتصاد ایران با تحریمها، سازوکار اینستکس، چرخش ایران به سوی شرق و حل مشکلات ایران با همسایگانش در منطقه مطرح نمود که این سؤالات و پاسخ مکینسکی به آنها به تفصیل در بخش انگلیسی سایت موجود است.