اریک لوب – نویسنده و دانشیار گروه سیاست و روابط بین الملل در دانشگاه بین المللی فلوریدا

اریک لوب(آمریکا) – نویسنده و دانشیار گروه سیاست و روابط بین الملل در دانشگاه بین المللی فلوریدا

سلام من اریک لوب هستم من استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه بین المللی فلوریدا در میامی ایالات متحده هستم. پیش از آن که سخنان خودم را آغاز کنم لازم می دانم از فداسان تشکر کنم که مرا برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرد.
من امروز حول موضوع چشم اندازهای روابط ایران و ایالات متحده بحث خواهم کرد. در سال 2015 یک رویداد منحصر بفرد به وقوع پیوست که در خلال آن ایران، ایالات متحده و گروه 5+1 توافق هسته ای یا برنامه جامع اقدام مشترک را به امضا رساندند. در یک طرف این توافق برخی الزامات خلع سلاح را شاهد بودیم که ایران آن ها را پذیرفته بود و در سوی دیگر انتظار تعلیق تحریم ها از آمریکا و جامعه جهانی به چشم می خورد.
رئیس جمهور وقت باراک اوباما برجام را به واسطه یک دستور اجرایی ابلاغ کرد اما معاهده توسط کنگره آمریکا به تصویب نرسید. از سوی دیگر شورای امنیت سازمان ملل نیز این معاهده را مبتنی بر قطعنامه 2231 سازمان ملل به تصویب رساند.
توافق مذکور اولین قدمی بود که در راستای کاهش تنش ها در روابط طرفین برداشته می شد تا باب ورود هر دو کشور برای گفت و گوهای سازنده درباره موضوعات امنیتی و دیگر موضوعات باز شود. برجام تمرکز خود را بر موضوع خلع سلاح هسته ای قرار داده بود و به هیچ عنوان در خلال متن آن به چهار رکن امنیتی ایران یعنی موشک ها، پهپادها، نیروهای نیابتی و جنگ الکترونیکی پرداخته نشده بود.
همزمان که توافقنامه ایران را در بین سال های 2015 تا 2018 از تعلیق بخشی از تحریم ها برخوردار ساخته بود، با فاصله کوتاهی پس از تصویب توسط برخی نهادهای دولتی ایالات متحده از جمله وزارت خزانه داری که تحریم های مضاعفی را علیه ایران اعمال کردند تضعیف شد. بار دیگر زمانی که ترامپ در ماه می 2018 تصمیم به خروج از برجام گرفت این معاهده تضعیف شد. چرا که او تصمیم گرفته بود تحریم های اقتصادی علیه ایران را احیا و اعمال کند. علاوه بر این دولت ترامپ نیروی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در آوریل 2019 به عنوان یک سازمان تروریستی شناسایی کرد. اتفاقات ادامه پیدا کردند تا اینکه نهایتا سردار سلیمانی در سال 2020 توسط ایالات متحده همراه برخی نیروهای مسلح عراقی ترور شد.
در برابر، ایران نیز در سپتامبر 2019 سلسله حملات موشکی را علیه تاسیسات نفتی عربستان ترتیب داد که بر بازار جهانی نفت اثر گذار بود. علاوه بر اینکه حملات مذکور پیامدهای قابل توجهی نیز برای امنیت ملی عربستان در بر داشت.
تبادل اقدامات از سوی ایران و ایالات متحده در حد فاصل خروج آمریکا از برجام در سال 2018 تا ترور سردار سلیمانی در سال 2020 به نقطه تنش شدیدی رسید. هنگامی که ایران با حمله به ژنرال سلیمانی مواجه شد پایگاه عین الاسد در عراق را هدف حمله موشکی قرار داد. این پایگاه مقر نیروهای آمریکای در عراق بود. ایالات متحده نیز در این شرایط تنش زا ایران را تهدید به حمله موشکی کرده بود که اتفاق نیفتاد.
پس از آن برهه ما شاهد کاهش تنش ها هستیم که به واسطه تصدی کابینه ایالات متحده توسط رئیس جمهور جو بایدن خودنمایی می کند. در واقع همزمان با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری در سال 2020 هر دو کشور به کاهش تنش ها مشغول شدند تا بدین وسیله از تقابل رو در روی نظامی جلوگیری کنند. به عبارتی هر دو طرف به این نتیجه رسیده بودند که هزینه تقابل بر منافع آن می چربد.
نکته مهمی که باید در این بین به آن توجه داشته باشیم این است که علاوه بر حضور جو بایدن به عنوان معاون اول رئیس جمهور ایالات متحده در دوران مذاکرات برجام، او در کمپین های تبلیغاتی نیز وعده بازگشت به توافق را داده بود. بر همین اساس دولت بایدن در حد فاصل 2020 تا تابستان 2022 وارد مذاکرات مستقیمی با ایران می شود که برخی نشست های آن در وین تشکیل می شد. آمریکا در این دوره با ایران و طرف های دیگر برجام و همچنین سایر کشورهایی که در مذاکرات مشارکت داشتند وارد تعامل و گفت و گو شد. گزارش های بهار 2022 خبر از وقوع یک توافق قریب الوقوع می دادند. اما علیرغم همه پیش بینی ها این اتفاق به چند دلیل رخ نداد.
کارشناسان بین المللی گمانه زنی هایی داشتند. برخی معتقد بودند که مانع توافق درخواست ایران از ایالات متحده برای خارج کردن نام سپاه پاسداران از لیست گروه های تروریستی بوده است. برخی دیگر تضمین خواهی تیم ایرانی مذاکرات برای عدم خروج رئیس جمهور بعدی ایالات متحده از توافق را ذکر کردند که تحقق چنین درخواستی از سوی ایالات متحده به دلیل دایره انتخاباتی و سیستم سیاسی آن مقدور نبود. برخی گمانه زنی ها نیز حاکی از این بود که ایران در خواستی از ایالات متحده داشته که آژانس بین المللی انرژی اتمی را از پیگیری تحقیقات درباره آثار اورانیوم در برخی سایت های هسته ای بازدارد که در این مورد نیز آمریکا یا اراده همکاری نداشت یا امکان آن فراهم نبود. خب این ها موضوعاتی بود که از سوی طرف ایرانی مطرح شده و چشم اندازه روابط را تحت الشعاع خود قرار داده بود.
در سوی دیگر میدان طرف آمریکایی قرار داشت که او نیز اولا برخواسته از سیستم سیاسی و اقتضائات خود و ثانیا مبتنی بر درخواست های متحدان منطقه ای پاره ای از شرایط و درخواست ها را برای ورود دوباره به توافق و احیای آن مطرح میکرد. یکی از ملاحظات تیم سیاست خارج دولت بایدن انتخاباتی میان دوره ای بود که در نوامبر 2022 پیش رو داشتند.
برخی تحلیل گران سیاسی معتقد بودند که دولت بایدن قصد بازگشت به توافق را ندارد حداقل تا بعد از انتخابات میان دوره ای تا با وارد ساختن یک فاکتور حساسیت برانگیز موقعیت دموکرات ها را متزلزل نسازد. برخی نیز بر این باور بودند و هستند که دولت بایدن همانند دولت اوباما منتظر مشخص شدن تکلیف خود در سال 2024 برای دور دوم ریاست جمهوری است تا بدین وسیله با ریسک کمتری به لحاظ سیاست داخلی و خارجی به مسیر خود ادامه دهد.
نکته اینجاست که حتی پیش از نوامبر 2022 نیز پاره ای از مسائل چشم اندازه دست یابی به توافق در روابط ایران و ایالات متحده را تیره و تار می ساختند. در حد فاصل تابستان 2022 تا انتخابات میان دوره ای سه موضوع اساسی خودنمایی کردند که روابط طرفین را به سمت تنش دوباره سوق می داد.
موضوع اول: پس از آن که طرف های توافق هسته ای از جمله ایران، ایالات متحده و سایرین از رسیدن به توافق بازمانده و پیش بینی های بهار 2022 محقق نشد اگر چه برخی معتقد بودند که حصول به توافق 80 تا 90 درصد مسیر را طی کرده است، ایران میزان غنی سازی خود را در ادامه روندی که از سال 2019 آغاز کرده بود به سمت غنی سازی 60 درصدی پیش برد. با این اقدام، ایرانی ها تنها چند هفته فرصت لازم داشتند تا به بمب هسته ای برسند.
موضوع دوم این بود که چند ماه پس از حمله روسیه به اوکراین، گزارش ها حاکی از این بود که ایران پهپادهای نظامی به روسیه می فرستد. اوکراین بر این فرضیه تکیه کرده و در مقابل تهران چنین اتهاماتی را رد می کرد.
موضوع سوم به اعتراضات سراسری در ایران باز می گردد که پس از مرگ مهسا امینی که به دلیل بی حجابی توسط پلیس اخلاقی دستگیر شده بود در خیابان ها در گرفته و چند ماهی تا کنونی ادامه پیدا کرده است. نوع برخورد دولت ایران با معترضین موضوعی بود که تمایل ایالات متحده و متحدان اروپایی را برای مذاکره با ایران کاهش داد. آنان بر حقوق بشر و لزوم رعایت آن از سوی دولت ایران پافشاری می کردند.
برایند این موضوعات این بود که روابط ایران و ایالات متحده بسیار کمرنگ و چشم اندازه آن تیره و تاز شود.
در یک سوی مذاکرات دولت ایالات متحده در تصمیم گیری برای سیاست خارجی با صداهایی روبرو است که -اتفاقا این روزها بلندتر شده اند- متقاضی اعمال فشار حداکثری و منزوی ساختن جمهوری اسلامی در جامعه جهانی هستند. اگر چه تجارب تاریخی همواره اثرگذاری چنین سیاست هایی را با چالش و سوال مواجه می سازد. چرا که ما باید به این سوال جواب بدهیم که با عمال چنین سیاست هایی شهروندان ایرانی را تنبیه خواهیم کرد یا سیاستمداران ان ها را.
البته مقامات آمریکا با گروه دیگری نیز مواجه هستند که در اقلیت نظر خود را بیان کرده و خواستار ورود دوباره به گفت و گوهای سازنده و کاهش تنش هستند. آن ها مدعی هستند که تنها از این طریق می توان به تنش های منطقه ای به خصوص در خاورمیانه و فرامنطقه ای در اوکراین و اروپا پایان داده و وارد تعامل سازنده شد.
در پایان همچنان می توان امید داشت که گروه اقلیت بتوانند نظر سیاستمداران کاخ سفید را به خود جلب کنند البته که این خوش بینی در حال حاضر تا حدودی دشوار شده است. یکی از نقاط امید را می توان در خلال همکاری های دو جانبه میان کشورهای سازمان همکاری های خلیج فارس نظیر عربستان و امارات با ایران دید که پس از بالا گرفتن تنش ها بین ایران و ایالات متحده پس از تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از توافق آغاز شد. اگر چه ممکن است برای احیای چنین تعاملاتی دلیل دست و پا گیری در اختیار نداشته باشیم اما باید به این سمت حرکت کنیم. سوالی که در این جا باقی خواهد ماند این است که چگونه می توان با بهره گیری از این روندهای مثبت که به امنیت منطقه ای نیز کمک شایانی خواهد کرد، روابط ایران و ایالات متحده را بهبود بخشید؟