دکتر طلال عتریسی – استاد دانشگاه لبنان و مدیر مرکز منطقه‌ای و مطالعات اجتماعی و سیاسی دانشگاه لبنان

دکتر طلال عتریسی – استاد دانشگاه لبنان و مدیر مرکز منطقه‌ای و مطالعات اجتماعی و سیاسی دانشگاه لبنان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام عليكم جميعا ورحمة الله وبركاته
پس از قدردانی از برگزارکنندگان این نشست و این همایش در این مناسبت، باید بگویم که من تصميم گرفتم در مورد موضوع حقوق بشر که در سازمان ملل متحد و منشور جهانی حقوق بشر آمده و کاربردهای این منشور در زمینه حقوق بشر و به طور خاص در منطقه غرب آسیا (بدون پرداختن به سایر کشورهای جهان) صحبت کنم.
البته این امر مستلزم این است که از یک سو به این منشور و آنچه در برخی از مواد مرتبط با حقوق بشر آمده است، بازگردیم. البته نمی‌توانیم به همه مواد آن بپردازیم، زیرا زمان اندک است؛ اما برخی عناوین اصلی را انتخاب می‌کنیم و با هم مقایسه می‌کنیم که چگونه سازمان ملل متحد که منشور ‌‌بین‌المللی حقوق بشر را در بیش از یک کشور و در بیش از یک منطقه (به ویژه در منطقه‌ای که عرب‌‌ها و مسلمانان در آن زندگی می‌کنند و عمدتا درمنطقه غرب آسیا) بنا کرده است.
زمانی که به روز بسیار مهم تولد منشور جهانی حقوق بشر در سال 1948 برمی‌گردیم؛ آنچه ارزش تأمل را دارد، سال 1948 است؛ دوره‌ای که در طی آن جنگ جهانی دوم، که به مدت چهار سال به طول انجامید، پایان یافت و قبل از آن نیز سال‌های جنگ جهانی اول که جان میلیون‌‌ها و ده‌‌ها میلیون نفر را گرفت و غیرنظامیان را قربانی کرد. به نظر من اعلامیه حقوق بشر بعد از این جنگ به دلیل جنایاتی بود که در جنگ جهانی دوم و در جنگ جهانی اول انجام شد. این اعلامیه برای نجات بشر در جامعه ‌‌بین‌المللی اروپا در آن زمان که از بلای جنگ رنج می‌برد، صادر شد. این اعلامیه برای انسان در هر زمان و مکان در نظر گرفته نشده است، اگرچه در برخی بندها به طور کلی به انسان اشاره شده است؛ اما نقطه شروع این اعلامیه، واقعیت غربی است که در معرض بزرگترین روند وحشیانه نابودی انسان‌‌ها در دو جنگ جهانی قرار گرفت. این اولین مدل ارائه شده توسط تجربه غربی در آغاز ظهور و رشد آن است.
به همین دلیل، اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان کفاره و شستشوی گناهان انجام شده در دو جنگ جهانی تلقی شد. من در مقدمه این اعلامیه جهانی حقوق بشر برای اطمینان از این ارتباط با آنچه در غرب رخ داده است، به این اصطلاحا “دیباچه” اشاره خواهم کرد. این مقدمه می‌گوید: “از آنجایی که بی توجهی و اهانت به حقوق بشر منجر به اعمال وحشیانه‌ای شده که وجدان انسان را آزرده است…” این اعمال وحشیانه در کجا اتفاق افتاده است؟ این اقدامات وحشیانه در غرب رخ داده است.
پس این نقطه شروع من است… چرا این نقطه شروع است؟ زیرا وقتی به مقایسه نقض حقوق بشر در بیش از یک کشور جهان می‌پردازیم، متوجه می‌شویم که کشورهای غربی مانند ایالات متحده آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در نقض حقوق کل مردم نقش دارند و هیچ کس وجود ندارد که طبق منشور حقوق بشر سازمان ملل به این کشورها بگوید که حقوق بشر و حقوق مردم را نقض می‌کنند. همچنین برای ما روشن می‌شود که برخی کشورها و دولت‌های غرب آسیا حقوق بشر را نقض می‌کنند، اما هیچ‌کس نمی‌ایستد و این کشورها را پاسخگو نمی‌داند، زیرا این کشورها متحد غرب یا ایالات متحده آمریکا هستند یا به منافع این کشورها سود می‌رسانند. به همین سبب، به نظر من، دفاع فریبکارانه‌ای از حقوق بشر وجود دارد و هیچ معیار اخلاقی یا قانونی مطابق با این منشور جهانی حقوق بشر وجود ندارد یا بیش از یک معیار وجود دارد. معیار، ارجاع به منشور سازمان ملل نیست، معیار یا منافع مستقیم سیاسی است، یا منافع اقتصادی، یا منافع نفتی، یا اتحاد در مقابل سایر نیروها است که تشویق به دستاویز قراردادن اصول حقوق بشر یا تشویق به حاشیه راندن و سکوت در مورد اصول حقوق بشر می‌کند.
نمونه‌های از این دست، بسیار و شناخته شده هستند و ما این مثال‌‌ها را تکرار می‌کنیم تا بر این دفاع فریبکارانه از حقوق بشر و حتی در مواردی، تخطی از مواد مربوط به این اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید کنیم. به عنوان مثال، به ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر توجه کنیم: “هیچکس را نمی‌توان خودسرانه دستگیر، بازداشت یا تبعید کرد.” آیا بازداشت خودسرانه هزاران نفر در بیش از یک کشور در غرب آسیا اتفاق نمی‌افتد؟ تابعیت از آن‌ها سلب می‌شود، در صورتی که این امر یکی از حقوق بشر است و سلب تابعیت جایز نیست. این اتفاق هر روز می‌افتد و سازمان ملل نمی‌خواهد بگوید که این برخلاف اصول حقوق بشر است.
ماده 25: “هر کس حق دارد از سطح زندگی کافی برای تأمین سلامت و رفاه خود و خانواده اش از نظر خوراک، پوشاک، خدمات اجتماعی لازم و مراقبت‌‌‌های پزشکی برخوردار باشد.” چرا به این ماده برمی‌گردم؟ .. برای مقایسه با سیاست‌‌ها و تحریم‌‌‌های اقتصادی اعمال شده توسط ایالات متحده آمریکا؛ کشوری که در سازمان ملل متحد حضور دارد و در تنظیم این اعلامیه جهانی حقوق بشر مشارکت دارد. ما می‌دانیم که تحریم‌‌‌های اقتصادی، سطح زندگی مردم را در بسیاری از کشورها کاهش می‌دهد و منجر به عدم دسترسی بیشتر مردم به سطح مناسب پوشاک و غذا، خدمات بهداشتی و خدمات اجتماعی ضروری می‌شود. در سطح جهانی، آمریکا به خود می‌بالد که اعمال تحریم می‌کند و هر روز این تحریم‌‌ها را بر لبنان، سوریه و کشورهای دیگر، یمن، روسیه در مناطق دیگر، کوبا، چین و سایر کشورهای جهان افزایش می‌دهد. این امر مخالف اعلامیه جهانی حقوق بشر و نقض ماده 25 است.
موضع سایر کشورها در این مورد و این تحریم‌‌ها که به سطح زندگی مردم آسیب می‌رساند، سطح زندگی مردم را پایین می‌آورد و سطح مراقبت‌‌‌های پزشکی و اجتماعی و دسترسی به نیازهای ضروری را کاهش می‌دهد، چیست؟
چگونه می‌توان این اعلامیه را با این اقدامات تطبیق داد؟ .. ما در بحث حقوق بشر با فریب مواجه هستیم. بارها شده است که برخی نهادهای بین‌المللی تصمیماتی صادر کرده‌اند که مثلاً این کشور، پادشاهی سعودی، حقوق بشر را چه در داخل و چه در مورد یمن نقض می‌کند، اما پس از روزها یا هفته‌ها این تصمیم لغو می‌شود؛ زیرا منافع آمریکا از نظر فروش تسلیحات، دستیابی به نفت و همکاری‌‌‌های سیاسی بر این فرض است که حقوق بشر نباید موضوعی حل نشده بین دو طرف باشد.
همچنین در رابطه با ایران، تحریم‌‌‌هایی اقتصادی وجود دارد که از 40 سال پیش تا به امروز متوقف نشده و هر روز بر آن افزوده می‌شود و دستگاه‌‌‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی پزشکی را تحریم می‌کند. آیا این منطقی است که ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا شرکت سازنده واکسن کرونا در ایران را تحریم کند؟ آیا این موضوع جان مردم ایران را تهدید نمی‌کند و سطح دسترسی آنها به واکسن را کاهش نمی‌دهد و منجر به افزایش نرخ مرگ و میر نمی‌شود؟ نهادهای ‌‌بین‌المللی کجایند که بگویند این تصمیم و این تحریم‌‌ها با میثاق ‌‌بین‌المللی حقوق بشر مغایرت دارد؟
بنابراین، وقتی از سال 1948 تا امروز به اطراف خود نگاه می‌کنیم، هنگامی‌که اعلامیه جهانی حقوق بشر صادر شد، البته مردم خوشحال شدند؛ زیرا باید یک منشور جهانی وجود داشته باشد، همان‌طور که منشوری برای برخورد با زندانیان و بازداشت شدگان در جنگ‌‌ها تنطیم شد. این همان محصول دو جنگ جهانی بود؛ یعنی چگونه با اسیر و رزمنده برخورد کنیم. توافق نامه ژنو برای برخورد با زندانیان و غیره وجود دارد. همچنین در مورد حقوق بشر، وقتی مردم جهان باخبر شدند؛ گفتند: “بله، خوب است و از حقوق بشر در خانواده، حق داشتن فرهنگ خاص، آزادی عقیده، حق آزادی بیان، آزادی رفت و آمد، آزادی ملیت و تشکیل خانواده حفاظت می‌کند و همه این موارد در منشور وجود دارد.” البته اصل این امر خوب است و انسان این امر را می‌طلبد و این حق طبیعی و انسانی اوست. این حق هر انسانی است که در جامعه زندگی می‌کند و کرامت انسانی آن را می‌طلبد و ممکن است انسان برای این کرامت و این حقوق مبارزه کند؛ اما از سوی دیگر، آنچه ما در مورد آن صحبت می‌کنیم، سیاست‌‌‌های جهانی و سیاست‌‌‌های غرب است و این امر است کشورهایی که در صدور این بیانیه جهانی و پیمان بین‌المللی مشارکت داشتند، همان‌هایی هستند که حقوق بشر را نقض می‌کنند یا زمانی که پای دولت‌های دوست یا متحدشان به میان می‌آید، یا زمانی که منافع آن‌ها این را حکم می‌کند، چشم بر نقض حقوق بشر می‌بندند.
همان‌طور که اشاره کردم ده‌‌ها مثال وجود دارد. بارزترین نمونه‌ای که با آن این نکته را به پایان می‌برم، مثال فلسطین است. مثال فلسطین یک نمونه قدیمی ‌و جدید است، یعنی ممکن است یمن موضوع جدیدی باشد، سوریه ممکن است موضوع جدیدی باشد، همچنین تحریم‌‌های عراق و لبنان ممکن است جدید باشند؛ اما تحریم‌‌ها برای بقیه جهان، قدیمی‌ هستند، به عنوان مثال تحریم‌‌‌های علیه کوبا بیش از 50 سال قدمت دارد. نکتۀ ماقبل آخری که نکته دوم را با آن تمام می‌کنم، مسئله فلسطین است که هیچ کس امروز حتی در دنیای غرب مخالف آن نیست، زیرا تصویر واضحی از نقض حقوق بشر به صورت روزانه در فلسطین وجود دارد. این مردم، مالک زمین هستند، اما تحت اشغال زندگی می‌کنند. این سرزمین متعلق به آن‌هاست که در آن زندگی می‌کردند. تمام اسناد تاریخی از فلسطین صحبت می‌کند، نه چیز دیگری. دستگیری، مصادره زمین و تخریب منازل (صورت می‌گیرد) و در نتیجه، این موضوع قابل قبول نیست و به همین دلیل، نقض مستقیم حقوق بشر وجود دارد. برخی انجمن‌‌ها در غرب و غیر غرب در مورد این موضوع صحبت می‌کنند که چیز خوبی است؛ اما در سطح ‌‌بین‌المللی حتی زمانی که تصمیماتی در این زمینه اتخاذ می‌شود، اجرایی نمی‌شود؛ زیرا اسرائیل، متحد اصلی و مرکزی غرب و آمریکا در قلب منطقه غرب آسیا است و برای این غرب که آمریکاست، تضعیف این کشور و اتهام وی به نقض حقوق بشر، مجاز نیست. این امر، نمونه‌ای است که هر روز آشکار می‌کند که سیاست‌‌‌های فریبنده در موضوع حقوق بشر چگونه به نظر می‌رسند و بنابراین در جهان امروز که ابزار در دسترس همگان قرار گرفته است، دیگر هیچ کشوری نمی‌تواند چنین موضوعی را پنهان کند.
نکته آخر، این فریب کشورهای غربی است که کشورهای جهان را به بهانۀ حقوق بشر تحریم می‌کنند؛ این بزرگترین فریب است. یعنی شاید بتوان فهمید که کشوری به دلیل خارج شدن از توافقنامه تسلیحاتی، یا به دلیل وارد شدن به اختلاف بر سر اشغال سرزمینی که متعلق به این یا آن کشور است، تحریم‌هایی بر کشور دیگر اعمال کند؛ اما وقتی غرب به بهانه حقوق بشر ایران یا مثلاً سوریه، روسیه یا چین را تحریم می‌کند، فریبکار و ریاکار است. غرب خود را در جایگاه مرجع و الگویی قرار می‌دهد که از حقوق بشر دفاع می‌کند و وقتی کشورهای دیگر دست به کاری می‌زنند، غرب آن‌ها را به خاطر عدم پایبندی به حقوق بشر مجازات می‌کند و نهایتا آن‌ها باید بهای آن را بپردازند. به چه کسی باید بپردازند؟ به غرب، به آمریکا و اروپا. این اوج نفاق و اوج سوءاستفاده از حقوق بشر به منظور اهداف سیاسی است.
این همان چیزی است که دوست داشتم در این مناسبت که مناسبت مهم و قابل احترامی‌ است، بیان کنم. حقوق بشر در اصل توسط ادیان ذکر شده است و از زمانی که ادیان نازل شده، نه تنها در مورد کرامت، حق انسان و احترام انسان صحبت شده؛ بلکه در زمینه دینی فراتر از آن رفته و انسان را به عنوان جانشین خدا در زمین و نه فقط صاحب کرامت معرفی کرده است. این دورویی و فریب غربی نمی‌تواند ادامه پیدا کند. غرب کسی نیست که دیگران را به خاطر حقوق بشر مجازات کند، بلکه کسی است که حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد. جهان چه در سازمان ملل و چه خارج از سازمان ملل باید از غرب بخواهد که به حقوق بشر احترام بگذارد، چه در داخل ایالات متحده آمریکا که حقوق رنگین پوستان، سیاه پوستان و دیگران نقض می‌شود و چه در کشورهای دیگر جهان، به ویژه در منطقه غرب آسیا، که در آن حقوق بشر توسط ایالات متحده آمریکا و از طریق متحدان و پیروان آن در منطقه نقض می‌شود. در اینجا به این میزان از مشارکت اکتفا می‌کنم و همان طور که گفتم؛ به نظرم این موضوع، مهم و قابل گسترش در بررسی سایر مواد (اعلامیه حقوق بشر) است. با وجود اهمیت این اعلامیه و پایبندی به آن، باید کشورهایی که این حقوق را در جهان نقض می‌کنند، همیشه پاسخگو باشند.
بسیار سپاسگزارم
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته