دکتر ویولت داغر – رئیس کمیتۀ عربی حقوق بشر

دکتر ویولت داغر – رئیس کمیتۀ عربی حقوق بشر

پس از درود به حضار همایش، موضوع خود را آغاز می‌کنم. موضوع سخنرانی، نقض حقوق بشر در تجاوز اسرائیل به غزه است.
موارد نقض حقوق بشری که حکومت رژیم صهیونیستی در خلال تجاوز بیش از دو ماهۀ خود به غزه به آن دست زده است، از شمارش خارج است. به این موارد باز خواهیم گشت، اما در ابتدا، از توافق‌نامه‌های بین‌المللی، شعارهای حقوق بشر، حقوق بین‌الملل بشردوستانه، توافق‌نامه‌ها، پیمان‌نامه‌ها و پروتکل‌های امضا شده در میان ده‌ها کشور برای حمایت از حقوق بشر، تضمین عدم تجاوز به این حقوق و پیشگیری از نقض آن چه باید بگوییم؟ تجاوز وحشیانه به نوار غزۀ محاصره‌شدۀ ما، این متون و اصطلاحات را از معانی قانونی، انسانی و اخلاقی خود خالی کرده است. همچنین آن‌ها را از هرگونه اثرگذاری مورد انتظار و مؤثر بر کشورهای غربی و دیگر کشورهای پیرو نظام صهیونیستی‌آمریکایی جدا ساخته است تا رسوایی مشروعیت دروغین سازمان‌های بین‌المللی و در رأس آن‌ها، سازمان ملل متحد آشکار شود.
مهم‌ترین نهاد سازمان ملل در این زمینه، شورای امنیت بین‌المللی است که صلاحیت گرفتن تصمیم‌ و قدرت اجرای آن را دارد، اما تعطیل مانده است؛ در حالی که برای اتفاقات کوچک‌تر از این با قدرت اقدام کرده است. این نهاد در حد مواضع عموماً کمرنگ و وابسته به سیاست بین‌الملل فعالیت می‌کند، امری که این سازمان را از مشروعیت تهی کرده است و حتی شرافت باعث نشده است که به وظیفه‌ای که روزی برای آن برپا شده بود، عمل کند؛ وظیفه‌ای که عبارت است از تحقق عدالت و حمایت از حقوق مظلوم و ستمدیده. دبیر کل سازمان ملل متحد در خلال جلسه‌ای اضطراری در اکتبر گذشته در شورای امنیت بین‌المللی اظهار کرد: «حمله‌های حماس از خلأ رخ نداده است و این امر، قتل‌عام اسرائیل در غزه را توجیه نمی‌کند.» وی دعوت خود را برای آتش‌بس فوری انسان‌دوستانه برای ملتی که از 56 سال پیش از اشغال رنج می‌برد، تکرار کرد؛ امری که خشم برخی از حضار و تعرض نمایندۀ اسرائیل را علیه وی برانگیخت، نماینده‌ای که وی را به استعفا دعوت کرد. گوترش مادۀ 99 را از نو فعال کرد که وی را مختار می‌کند تا به شورای امنیت دربارۀ هر مسئله‌ای که به تشخیص وی صلح و امنیت بین‌المللی را به خطر می‌اندازد، هشدار دهد. پس آیا این بار این هشدار، گوشی شنوا می‌یابد و تأثیری مبنی بر توقف تجاوز می‌گذارد؟ طبیعتاً، پاسخ وزیر خارجۀ اسرائیل فقط به معنای این بود که مأموریت دبیرکل سازمان ملل متحد، تهدیدی برای صلح جهانی است!
من به نوبۀ خود، یک ماه پیش در برابر تخریب، کشتار دیوانه‌وار و عدم تحرک مؤثر از سوی سازمان ملل متحد، چاره‌ای ندیدم جز اینکه در پاسخ به این تأخیر، لغو عضویت انجمنی که ریاست آن را برعهده دارم، یعنی کمیتۀ عربی حقوق بشر را از شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد درخواست نمایم. این درخواست به علت مشکل‌پیداکردن مشروعیتی بود که از سوی ما حقوق‌دانان به این شورا اعطا شده بود. البته این مشروعیت زمانی داده‌ شده بود که پنداشتیم این شورا، شایسته‌ترین تریبون برای خطاب‌قراردادن افرادی است که وظیفۀ حمایت از امنیت و صلح بین‌المللی و پیشنهاددادن راه‌حل‌ها و ابزارهایی برای ممانعت از تجاوز به حقوق بشر به آن‌ها سپرده شده است.
آنچه از زوال وحشتناک این سازمان‌ بین‌المللی در انجام وظایفش در خلال تجاوز به غزه آشکار شد، برای من غافلگیرکننده نبود؛ زیرا هدف این سازمان از زمان شکل‌گیری، پوشش کارهایی بود که بازوهای صهیونیسم برای فرسوده‌کردن ملت‌ها و بازی با حقوق بین‌الملل، بشردوستانه و متون متعدد برای اجتناب از نقض حقوق بشر می‌کردند و همچنین، ما را برای منافع حکومت صهیونیستی در چیزی که حکومت جهانی نام دارد، دچار تفرقه می‌کنند. این حکومت جهانی به رهبری آمریکا از پشت‌پرده و با رژیم غاصب که پایگاه پیشرفتۀ آن در خاورمیانه است، بر سرنوشت ملت‌ها حکومت می‌کند و منافعش را بالاتر از حاکمیت قانون و ارادۀ کشورها قرار می‌دهد؛ به صورتی که نقض این قوانین به سود ناقضان آن، مشروعیت آن را از میان برده است. هنگامی که منبع متن و مبنای اصل مورد عمل قرار نگیرد یا بر اساس معیارهای نادرست با آن رفتار شود، بی‌ارزش می‌شود. پس چه مشروعیتی برای قانون باقی می‌ماند که سیطرۀ معنوی و نمادین خود را پیش از سیطرۀ عملی حاکم کند؟
با فقدان مشروعیت و منتفی‌شدن وظیفه، چیزی به جز خواری نمی‌ماند و صداهایی که برای تحرک سازمان‌های بین‌المللی بلند می‌شوند، مانند صداهایی در بیابان می‌شوند (که به هیچ‌جایی نمی‌رسند). این صداها به دنبال نجات ارزش‌ها و اصولی هستند که توافق‌نامه‌های چهارگانۀ ژنو به ویژه توافق‌نامۀ چهارم، حمایت از غیرنظامیان در هنگام جنگ، به علاوۀ پیمان‌نامه‌ها و توافق‌نامه‌هایی که به حق تصمیم‌گیری ملت‌ها برای سرنوشتشان و عدم غصب سرزمین‌های دیگران به زور به آن‌ها می‌پردازند، بر آن‌ها بنا شده‌اند. هیچ پاسخگویی برای یاری‌خواهان نیست، مگر صدای ملت‌هایی که در میدان‌ها غوغا کرده‌اند؛ همان کسانی که تاکنون نتوانسته‌اند ماشین جنگی تخریب‌گر مردمی محاصره‌شده، بی‌دفاع و محروم از همۀ وسایل زندگی را متوقف کنند. همان‌هایی که فریاد می‌زنند و یاری‌ می‌طلبند، اما رها می‌شوند تا خونشان بریزد و هزاران نفرشان در نبود نجات‌دهنده‌ یا حاکمیت قانون به شهادت برسند. علت ناتوانی در یاری حق و ناتوانی قانون در برابر اعمال قانون زور و قانون جنگل، این کرنش در برابر معیارهای قدرت‌های غالب و حاکم بر تصمیم‌های بین‌المللی و ازکارافتادن قدرت تشخیص حق از باطل، یاری از ظلم و مقاومت از تروریسم در کسانی است که مسئولیت‌های عالی را بر عهده گرفته‌اند. ممکن است این امر ناشی از ترس از منافعشان یا پیروی کورکورانه از آنچه باشد که آنان را گمراه می‌کند. این کار با پناه‌بردن به قدرت نرم یا فشار انجام می‌شود.
با این حال، ما حق داریم بپرسیم که معنای قطعنامه‌های مشروع بین‌المللی در مسئلۀ فلسطین چیست؛ هنگامی که هدف، یاری رژیم غاصب است و چیزی جز این نیست؟ از این به بعد، قطعنامه‌های مشروع بین‌المللی مثل قطعنامۀ 194 که به حق بازگشت پناهندگان می‌پردازد، یا قطعنامۀ 237 که به بازگشت آوارگان جنگ سال 1967 اشاره دارد، یا قطعنامه‌های 452 و 476 که به بی‌اعتباری یهودی‌سازی قدس ارتباط دارند، یا قطعنامۀ 472 که کشورها را به خارج‌کردن دیپلمات‌هایشان از قدس و عدم به رسمیت شناختن آن به عنوان پایتخت اسرائیل دعوت می‌کند، یا پیش از آن، دو قطعنامۀ 242 و 363 که بر عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌هایی که پس از جنگ 1967 اشغال کرده است، تأکید دارد، یا قطعنامه‌های ممانعت‌کننده از اشغال سرزمین‌های دیگران و اسکان اشخاص در آن‌ها از جمله دو قطعنامۀ 446 و 592، یا همچنین حکمی که دادگاه دادگستری بین‌المللی صادر و بر عدم مشروعیت دیوار نژادپرستانه تصریح کرد. آنچه ذکر کردیم، چیزی به جز مشتی از خروار نیست. همۀ این‌ها نشانۀ یک چیز هستند و آن، عدم رعایت قطعنامه‌های بین‌المللی توسط رژیم نژادپرست و شهرک‌نشینان اشغالگر و غاصب است.
نتیجه این اتفاق، ازبین‌رفتن مشروعیت بین‌المللی و بی‌فایده کردن آن برای کسانی است که آن را نمایندۀ خود می‌‎دانند و به آن پناه می‌برند. اکنون به صورت واضحی آشکار شده است که این قطعنامه‌ها، راهی مؤثر برای سیطرۀ قوی بر ضعیف و جهت‌دهی مسائل سرنوشت‌ساز به سمت منافع قوی است. این به معنای تله‌گذاری برای جهان و مقابله با هر کسی است که در مقابل نقشه‌های جنایت‌های قتل‌عام، جنایت‌های تجاوز و جنایت‌ علیه انسانیت بایستد؛ همان‌گونه که در غزۀ مشاهده می‌کنیم که امروزه همانند عیسی مسیح در فلسطین دوهزار و خرده‌ای سال پیش، به صلیب باطل کشیده شده است و کنده‌شدن پوستش تا حد مرگ را تجربه می‌کند، البته اگر بتوانند این کار را با آن انجام دهند. اما همان‌گونه که مسیح بن مریم مجدلیه از میان مردگان برخاست، قیام فلسطین نیز به اذن خدا در راه است. این قیام با نیروی ایمان ملت فلسطین و اهالی غزه به حق تاریخی‌شان در سرزمینشان و با بازوها، اندیشه‌ها و ارادۀ فرزندانش که زندگی خود را در راه رهایی آن فدا می‌کنند، محقق می‌شود.
مشروعیت انقلابی مقاومت، جایگزین مشروعیت لکه‌دارشده، فاسد، ازکارافتاده، جانبدارانه و ستمگرانۀ بین‌المللی است. این مشروعیت انقلابی، حقی به‌دست‌آوردنی برای ملتی است که می‌خواهد سرزمینش را آزاد کند و حقوق غارت‌شدۀ خود را بازگرداند. این ملت می‌گوید که کسی حق ندارد تصمیمی را بر وی تحمیل کند، توافق‌نامه‌هایی که حق غارت‌شده‌اش را بازمی‌گرداند، بی‌اثر کند، خودش را سرپرستش بداند یا به نامش مذاکره کند. پس هنگامی که مقاومت‌کننده نیروی قانون را در کنار نیروی باور و ایمان به پیروزی و عشق به شهادت برای بازگرداندن حق داشته باشد، دیگر چه کسی می‌تواند وی را در راه محقق‌کردن اهدافش متوقف کند؟
بر حسب برآوردهای گوناگون، در غزه در خلال دو ماه بیش از 21730 نفر به شهادت رسیده‌اند که از این میان، 7500 نفر مفقود، 75 نفر خبرنگار، 8697 نفر کودک و 4420 نفر زن هستند. همچنین بیش از 43000 نفر مجروح و جانباز شده‌اند و 1840000 نفر آواره شده‌اند. بیش از 243 واحد مسکونی در کنار بیمارستان‌ها، مدارس، مساجد، پناهگاه‌‎ها و غیره ویران‌ شده‌اند. این اتفاقات با نیروی ویرانگری رخ داده است که معادل نیروی دو تا سه بمب هسته‌ای مشابه بمب هیروشیماست. همچنین نباید استفاده از سلاح‌های ممنوعه را نیز فراموش کنیم. اگر به کرانۀ باختری برویم و نگاهی گذرا به خسارت‌های ثبت‌شده از هفتم اکتبر بیندازیم، تاکنون 239 شهید را می‌یابیم که همواره در حال افزایشی سریع است. همچنین 2750 مجروح، 3200 اسیر، 80 یورش متکرر، 1615 عملیات تخریب در قدس و مناطق ج و کوچ اجباری اجتماعات بادیه‌نشینان گزارش شده است. این‌ها قربانیان بی‌گناهی هستند که ما عزادارشان هستیم و به روحشان رحمت می‌فرستیم؛ افرادی که همچون شمع‌، راه پیروزی نزدیک را نورانی می‌کنند و با فداکاری خود، به قانون، اخلاق، وجدان و روح انسانی، قدرتشان را بازگردانند.
در مقابل، همۀ کسانی که در کشتار و تخریب، به زور وحشیانه متوسل شدند و همۀ کسانی که به آن‌ها کمک کردند، کارشان را تسهیل کردند یا سکوت کردند، شایستۀ لعنت هستند. همچنین این لعنت شامل کسانی است که صفت «حیوان» را بر قربانیان حادثه اطلاق کردند، با این باور که با این کار، مشروعیت، توان و حقی را به دست می‌‎آورند که در اختیار ندارند و محوکردن این قربانیان از روی زمین برایشان آسان می‌گردد. کسانی که خزانه‌های کشورشان را به قیمت معیشت مردمشان پر کردند و شرکت‌های ساخت و صادرات اسلحه به وجود آوردند، بدون اینکه جلوی هرگونه تجاوزی بر اهالی غزه را بگیرند یا مانع جنایاتی شوند که ضد برادرانشان رخ می‌دهد، روز حسابشان نزدیک است. این‌ها باید بدانند که حافظۀ ملت‌ها ضربه‌ها و ترس‌هایی را که در آن ثبت می‌شود، عمیقاً به یاد می‌سپارد و جنایت‌هایی را که مرتکب‌ شده‌اند، در روزی که نوبتشان برسد، به آنان یادآوری می‌کنند. پس اگر غزه محو شود، نوبت به دیگرانی خواهد رسید که تماشاگر و ساکت یا توطئه‌گر و هلهله‌کنان بودند. کسانی که پس از ویرانی منازلشان در این قتل‌عام و نسل‌کشی، از مرگ نجات یابند و بیماری، گرسنگی و بیماری‌های مسری آنان را از پای در نیاورند، آیا می‌توان فرض کرد که این افراد به بمبی ساعتی تبدیل نشوند که در شهرک‌های رژیم صهیونیستی منفجر شوند؟
در پایان، فلسطین آزاد خواهد شد و به اهالی خود باز خواهد گشت. غزه نیز آزاد خواهد شد و همۀ ما را در خاورمیانه‌ آزاد خواهد کرد. خاورمیانه‌ای که اهالی‌اش از زمانی که در یک قرن پیش، این غدۀ سرطانی در جسم آن کاشته شده است، روز خوش ندیده‌اند؛ زیرا جنگ‌های ویرانگری در آن برای فرسودگی دارایی‌ها، کوچ اجباری انسان، دست‌گذاشتن بر همۀ جنبندگان و تحمیل اراده بر کسانی که به عنوان رهبران منصوب شده‌اند تا به رژیم غاصب خدمت کنند، به راه افتاده است. اگر فلسطین و جهان عرب آزاد شود، همۀ جهان آزاد خواهد شد. ای برادران! از عمق فلسطین و حماسۀ بزرگ هفتم اکتبر، تغییر در جهان فراگیر خواهد شد. طرف پیروز، نقشۀ جدید نظام جهانی را ترسیم خواهد کرد، نقشه‌ای که همۀ بشریت بر روی زمین به آن نیازمندند. دیگر نقشه‌های بین‌المللی در اتاق‌های تاریک کشیده نخواهد شد و این‌گونه نیست که دولت‌های پنهان، هرکاری که بخواهند، بکنند و خون قربانیانشان را بدون هیچ محاسبه‌گر و نگهبانی بمکند. این‌ها گروهی هستند که بر سرنوشت این جهان و تعدادی از مردم حکمرانی می‌کنند که شایستۀ زندگی بر روی زمین هستند، اما پیروزی می‌آید و در یک لحظه فرا می‌رسد و آینده نزدیک است.
سپاس از شما. خداوند شما را در کارهایتان در این همایش موفق کند.

خروج از نسخه موبایل