خانم کلیر دیلی، نمایندۀ پارلمان اروپا و عضو کمیسیون عدالت و آزادیهای مدنی در سومین همایش بینالمللی آیندۀ صلح و حقوق بشر در غرب آسیا که توسط بنیاد گفتگو و دوستی ملل برگزار شد، تأکید کرد: ” فوریت اقدام در مورد آب و هوا، توجه را به این واقعیت جلب کرده است که ما در یک جهان هستیم و باید با هم کار کنیم. وضعیت اضطراری کنونی، مردم سراسر جهان را متقاعد میکند که نیاز به شفقت، صلح و همبستگی دارند.”
خانم کلیر دیلی در ابتدای سخنانش که با موضوع “روندهای کنونی و آیندۀ صلح در جهان” ایراد شد؛ با اشاره به پایان جنگ سرد و تلاش برخی برای شروع یک جنگ جدید، تأکید کرد: “بیست سال پیش، در حالی که هیچ دشمن رسمی در برابر غرب و هیچ توجیهی برای جنگ وجود نداشت؛ ماشین جنگ صنعتی در کشورهای ناتو دشمنی را اختراع کرد تا با آن نبرد کند و آن، مبارزه با تروریسم بود؛ در حالی که این موضوع، یک درگیری اختراعی بیش نبود. اگر چه حملات تروریستی واقعی بودند، اما نیاز به همکاری پلیس بینالمللی و تغییر سیاست با هدف رسیدگی به علل تروریسم داشت؛ اما در عوض، راهحلهای نظامی عمداً نادرست به کار گرفته شد.” وی “جنگ علیه تروریسم” را رو به پایان عنوان کرد، اما چشم انداز صلح در دهه سوم قرن بیست و یکم را صلحآمیز ندانست و افزود: “به نظر من جهان به سمت مناقشه میرود و چالشهای شدیدی را برای جنبش بینالمللی صلح و همکاری ایجاد میکند؛ زیرا در لحظه کنونی که لحظهای حیاتی است و به همکاری بینالمللی بیش از هر زمان دیگری نیاز است، اکثریت سیاستمداران جریان اصلی در اروپا، خطرناک و غیرمنطقی عمل میکنند.”
نمایندۀ ایرلند در پارلمان اروپا شرایط کنونی را “جنگ سرد جدید” توصیف کرد و افزود: “با وجود اینکه اتحاد جماهیر شوروی 30 سال است که وجود خارجی ندارد، سیاستمداران و چهرههای رسانههای حاکم، گاهی این موضوع را فراموش کرده و به گونهای صحبت میکنند که انگار هنوز با ماست. نمونه آن، هفته گذشته و زمانی بود که وزیر دفاع ایالات متحده، لوید آستین، اظهار امیدواری کرد که “تاکنون” حملهای از سوی اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین وجود نداشته باشد.” وی در ادامه به روسیههراسی به عنوان یکی از شباهتهای فضای فعلی با جنگ سرد اشاره کرد و گفت: “در زمان جنگ سرد، شخصی به نام مککارتی بود که هنگام انتقاد مردم از سیاستهای دولت در غرب، آنان را متهم میکرد که خواسته یا ناخواسته عوامل روسیه هستند. اکنون مسلماً همه مککارتی را به عنوان یک فرد منحرف و فاقد سلامت عقل میشناسند، اما تعداد کمی تشخیص میدهند که سبک پارانوئید وی، واقعاً در چند سال اخیر بازگشته است. طبیعتا اقداماتی توسط روسیه انجام میشود؛ اما برای من واقعا روشن است که اکثریت اتهامات مطرح شده علیه روسیه، توسط سیاستمداران فعلی جریان اصلی اروپایی ابداع شده است.”
عضو کمیسیون عدالت و آزادیهای مدنی پارلمان اروپا، دنیای کنونی را ناپایدارتر و غیر قابل پیشبینیتر از گذشته دانست و به افزایش قدرت چین، روسیه و اتحادیۀ اروپا همراه با افول ایالات متحدۀ آمریکا اشاره کرد. وی اینگونه ادامه داد: “این منظرۀ چند قطبی، بیشتر به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شباهت دارد تا سالهای پس از جنگ جهانی دوم. رهبران از ما میخواهند که باور کنیم که تضاد کنونی، یک نبرد ایدئولوژیک میان “دموکراسی” و “اقتدارگرایی”، مانند نبردی دوباره بین سرمایهداری و کمونیسم است؛ اما این نبرد، بیشتر شبیه دوره امپریالیسم بوده و ویژگی بارز دوره حاضر، رقابت سرمایهداری بین قدرتهاست. اصطلاحات سیاسی آن روز، با عباراتی مانند “رقابت استراتژیک” و “رقابت قدرتهای بزرگ” نیز همین واقعیت را منعکس میکند.” البته وی از گرهخوردن اقتصادها، زنجیره تامین جهانی، وابستگی متقابل اقتصادی، انرژی و تجارت و جابجایی جمعیت به عنوان عوامل جلوگیری از افتادن در پرتگاه درگیری نام برد. وی بیان کرد که هرچند تهدید نابودی هستهای از بین نرفته، اما دیگر در واقع تنها چالش وجودی ما نیست؛ با این حال، بحران آب و هوا به تهدیدات موجود اضافه شده است.
خانم دیلی با تمرکز بر بحران آب و هوا، اعلام کرد: “اجماع در حال ظهور در محافل سیاسی در اروپا این است که ما با دوره جدیدی از ژئوپلیتیک روبهرو هستیم که خشکسالی و قحطی، چالشهایی را برای امنیت غذا و آب ایجاد میکند. در همین حال، انتظار میرود که جنگهای رقابتی بر سر منابع کمیاب و همچنین موج گرما، رویدادهای آب و هوایی عجیب و طغیانهای ساحلی باعث مهاجرت گسترده بیسابقه شود. با این پیشبینی، کشورهای شمال جهانی مرزهای خود را مستحکمتر کرده و تلاش میکنند دسترسی خود به منابع را تضمین کنند. صنایع امنیتی و دفاعی، گرانی را تجربه میکنند؛ زیرا مبالغ هنگفتی از بودجۀ عمومی، به تحقیقات تسلیحاتی تبدیل میشود. بنابراین، بحران آب و هوا محرکی برای دور جدیدی از درگیریهای جهانی ایجاد کرده و چالشها را برای جنبش صلح به طور قابل توجهی افزایش میدهد؛ اما از منظری دیگر، چالش بحران آب و هوا نیز ممکن است محرک بزرگی برای جنبش صلح باشد و بالعکس. فوریت اقدام در مورد آب و هوا توجه را به این واقعیت جلب کرده است که ما در یک جهان هستیم و باید با هم کار کنیم. وضعیت اضطراری کنونی، مردم سراسر جهان را متقاعد میکند که نیاز به شفقت، صلح و همبستگی دارند.”
وی در پایان سخنانش، قرن برتری آمریکا و اروپا را پایانیافته عنوان کرد و عبور از چند قرن آینده به عنوان یک تمدن جهانی را مستلزم همکاری (و نه رقابت) دانست. از دیدگاه وی، جنبش بینالمللی کارگران که با همبستگی در سراسر مرزها عمل میکند، رهبران را از بردن افراد به جنگ باز میدارد و یک بار برای همیشه، شمشیرها را به گاوآهن تبدیل میکند؛ نقش تعیینکنندهای در دستیابی به صلح خواهد داشت. وی سخنانش را اینگونه پایان داد: “در سالهای آینده، ما باید شاهد تغییر شکل سیاست جهانی، به دور از عادات استعماری قدیمی و به سوی ساختارهای جدید صلح و رفاه بینالمللی باشیم. در آن محیط جدید، اروپا، یا خود را از زیر نفوذ ایالات متحده بیرون میکشد و به جامعه بینالمللی میپیوندد تا بخشی از آیندهای صلحآمیز و مشارکتی باشد، یا بیربط بودن و رکود خود را در جهانی با ناامنی فزاینده تضمین خواهد کرد. بنابراین، به نظر من، زمان آن فرا رسیده است که اروپا بزرگ شود، توهمات برتری خود را کنار بگذارد و برای بقا با دیگران همکاری کند.”
بنیاد گفتگو و دوستی ملل، یک نهاد غیر دولتی است که در زمینه صلح، گفتگو، همبستگی ملتها و دفاع از حقوق بشر در سطح منطقهای و بینالمللی فعالیت میکند.