دکتر سید محمد ساداتینژاد از اساتید دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه و رایزن فعلی حقوق بشر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد دفتر سازمان ملل در ژنو، در یک مصاحبه زنده اینستاگرامی که در صفحه رسمی بنیاد گفتگو و دوستی ملل به اشتراک گذاشته شد به دیپلماسی عمومی و جایگاه فضای مجازی در این عرصه پرداخت.
متن سخنرانی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مجری: در خدمت عزیزان هستیم با اولین گفتگو در باب سلسله بحثهای دیپلماسی عمومی؛ هر فعال مجازی یک سفیر صلح.
این که دیپلماسی عمومی چیست نیاز به توضیح و تبیین برخی مقدمات دارد. مقام معظم رهبری در 17 مهر 98 در دیدار خود با نخبگان برتر علمی، در مورد دیپلماسی عمومی بیان میکنند که یکی از کارهای مهمی که جامعۀ نخبگانی میتواند انجام دهد این است که در دیپلماسی عمومی نقش ایفا کند. مثلا کارهایی همچون گردآوردن نخبگان ایران فرهنگی بزرگ که در این مجموعه فرهنگی، کشورهای همسایۀ ما هم شامل میشود، ارتباط برقرار کردن با اینها و یا گردآوردن و ارتباط و صحبت نخبگان حقجوی عالم در هر کشوری و در اروپا و آمریکا از جمله اقداماتی در این زمینه است.
اما اینکه قرار است در این دیپلماسی چه اتفاقی بیفتد، این است که دیپلماسی عمومی بر خلاف دیپلماسی سیاسی هیچ تشریفاتی ندارد و نخبگان این جامعه میتوانند با قشر فرهیخته و نخبگان یک جامعۀ دیگری ارتباط برقرار بکنند و حرف خود را جدای از تشریفات سیاسی بزنند و حتی از یک سری خط قرمزها هم عبور کنند. حال ما به این دلیل به دنبال دیپلماسی عمومی هستیم که مقام معظم رهبری توصیه کردند که تصویرسازی غلط از اوضاع ایران مهمترین دستور کار دشمن است. حال شما این موضوع را در نظر بگیرید که تا چه اندازه فعالیت میشود تا چهرۀ ایران را کاملاً در جامعه بینالملل مخدوش نشان دهند.
حال در اینجا نقش یک فعال اجتماعی و رسانهای چیست؟ آیا قرار است که ما صرفا خود را درگیر جریانات سیاسی داخل کشور کنیم یا قرار است که ما هم به اندازۀ خودمان و برای کشور خود، گامی برداریم و آن گام باید چگونه برداشته شود؟ آیا باید تنها نشست و مشاهده کرد که دولتهای مختلف بروند و بیایند؟ در اینجاست که نقش دیپلماسی عمومی مشخص میشود. تعریفی از دیپلماسی عمومی وجود دارد که بیان میکند دیپلماسی عمومی تأثیرگذاری بر افکار و احوال جامعۀ کشور را به منظور شکلدهی و اعمال سیاست خارجی هدف قرار میدهد که در واقع به نوعی دیپلماسی سیاسی به دیپلماسی عمومی بسته میشود.
به هر حال ماجرا این است که هر کسی در هر شاخهای و در هر تخصصی که هست، میتواند سفیر و دیپلمات کشور خودش باشد و در همان شاخه مثلا بنده به عنوان عکاس میتوانم با یک عکاس از کشوری دیگر با نشان دادن چند عکس ارتباط برقرار کنم. بنده یک مهمان فرانسوی در 22 بهمن سالی که گذشت داشتم که البته این مهمان هم برای بار دوم بود که به ایران سفر کرده بود. جالب این بود که تصویری که از ایران در ذهن ایشان نقش بسته بود، تصویری بود از یک ایرانی که در اثر تحریمها ضعیف شده و مردم آن هم مشکلات معیشتی دارند و دائما در نزاع با یکدیگرند. اما هنگامی که مثلا ایشان در مجموعۀ گردشگری ایرانمال حضور یافت، چندین بار پرسید که پس این اثرات تحریم و گرسنگی کجاست؟ شاکلۀ ذهنی او به هم ریخته بود و از ایران یک تصویر دیگری در ذهنش نقش بسته شده بود.
به طور کل ما در در دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه و یا دیپلماسی فرهنگی به دنبال این هستیم که خودمان در هر جایگاهی که هستیم برای کشور خود مفید واقع شویم و آن را به جهانیان بشناسانیم و این تصویرسازی که در رسانهها و در غوغا سالاری آنان وجود دارد را کمرنگ کنیم. ارتباط برقرار کنیم؛ حرف بزنیم؛ گفتگو کنیم و نقاط مشترک را پیدا کنیم. در اینجا قرار نیست دفاع کنیم و یا حتی هجوم ببریم. بلکه قرار است با همان منطق قرآن که میفرماید: “تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا الله”[1]، نقطه مشترکی پیدا کنیم و حول
آن شروع به صحبت کردن کنیم و در قالب آن تبادل و اقناع و اتفاقات مبارکی رخ میدهد. این مقدمه به این جهت بیان شد که در پایان بحث به این فهم برسیم که قرار است در فضای مجازی به عنوان یک فعال رسانه چه کاری انجام دهیم.
سخنران:
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان بحث فضای مجازی و دیپلماسی عمومی است. طبیعتا برای درک ارتباط این دو عنوان با یکدیگر باید شناختی از هرکدام از این دو عنوان داشته باشیم و بدانیم که فضای مجازی چیست و همچنین دیپلماسی عمومی چیست تا بتوانیم ارتباط این دو مفهوم و نقش خود و افراد مختلف در این باره را درک کنیم و البته مهم است در اینجا به یک فهم مشترک برسیم و بر اساس آن صحبت کنیم.
در بحث فضای مجازی[2]، آن چیزی که مهم است این است که فضای مجازی به یک فضای مفهومی گفته میشود که از طریق فناوری منتقل شده و مسائل مفهومی آن هم با استفاده از ابزارهای فناوری از کامپیوتر گرفته تا موبایل و لب تاب و…. در اشکال مختلفی همچون فیسبوک، توییتر، تلگرام و…. ظاهر میشود. این فضای مفهومی که از طریق این شبکهها و این بسترها منتقل میشود که خیلی گسترده و پراکنده و مرتبط با هم و به صورت دیجیتالی است، با عنوان فضای مجازی یاد میشود که محلی برای تعامل افراد و تجربهها و حمایتهای اجتماعی و اقدامات مختلف سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تجاری، رسانهای است.
در مورد دیپلماسی عمومی توجه به این نکته مهم است که دیپلماسی عمومی چند طرف دارد؛ طرف اصلی آن دولت است. یعنی دیپلماسی عمومی به اقداماتی گفته میشود که یک دولت از آن استفاده میکند تا بر افکار عمومی کشورهای دیگر تأثیر بگذارد، برای این که به اهداف سیاست خارجی کشور خود برسد. پس در واقع اگر بخواهیم در تعریف دیپلماسی عمومی دقیق باشیم، باید گفت که دیپلماسی عمومی به اقداماتی گفته میشود که دولت آن را انجام میدهد. یعنی اقداماتی که افراد انجام میدهند، در قالب دیپلماسی عمومی قرار نمیگیرد.
بنابراین اگر بخواهیم تعریف را خیلی دقیق انجام دهیم، به این نتیجه میرسیم که شاید استفاده از واژه دیپلماسی عمومی برای افرادی که میخواهند در فضای مجازی فعالیت داشته باشند، خیلی دقیق نباشد. به این دلیل که یک طرف اصلی این قضیه، دولت و افراد دولتی هستند که میخواهند پیام خودشان را به افکار عمومی جهانی با هدف سیاست خارجی آن کشور منتقل کنند. اما اگر بخواهیم مسامحتاً صحبت بکنیم، میتوانیم در مورد افراد یک کشور صحبت کنیم؛ از این بابت که آنها هم با دولت خودشان در یکسری اهداف مشترک هستند. بدین معنا که افراد هم به بخشی از اموری که دولت به دنبال آن است، معتقد هستند. بنابراین آنها هم سعی میکنند که در فضای مجازی، همان سیاستها را دنبال کنند، چون این افراد از همین کشور هستند و همان اعتقادها را دارند. بنابراین میتوان مسامحتاً در مورد آنها همین واژه را به کار برد. ضمن اینکه بنده خود یک دیدگاهی در مورد جامعه خودمان دارم که از نگاه جمهوری اسلامی به واسطه اینکه ما معتقد هستیم که سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است و نظام هم یک نظام مردمی و مردمسالاری است و دولت از خود مردم است و مردم هم از خود دولت هستند و بدون پشتوانه مردمی، اساساً دولت اسلامی معنا پیدا نمیکند؛ بنابراین به خصوص در مدل جمهوری اسلامی، این در همتنیدگی دولت و مردم خیلی بیشتر از نظامهای غیر دینی است و مصداق زیادی پیدا میکند و لذا از این جهت هم میتوان از نگاه تسامح و یا از نگاه علمی و همچنین نگاه جمهوری اسلامی و دولت اسلامی و جامعه اسلامی هم میتوان واژه دیپلماسی عمومی را به کار برد.
سوال: بنابراین آیا میتوان گفت که در واقع مجری اصلی دیپلماسی عمومی، دولتها هستند؛ ولی مخاطب اصلی در دیپلماسی عمومی و همچنین اجرا کنندۀ اصلی و آن سرباز خط مقدم، مردم و فعالان رسانه چه در فضای مجازی و چه در آکادمیهای مختلف هستند که در واقع آن را به پیش میبرند؛ اما در جهت اهداف و فعالیتهایی که دولت تنظیم میکند؟
پاسخ: همانطور که بیان شد اگر ما بخواهیم عین بحث علمی و تعریف دیپلماسی عمومی را پیش ببریم، میتوانیم قائل به این مسأله باشیم؛ چون که دیپلماسی عمومی به اقداماتی گفته میشود که یک دولت اتخاذ میکند. حالا ممکن است که دولت بیاید و از رسانه و سینما و بازیگران استفاده کند، ولی نکته مهم این است که طرف اصلی قضیه دولت است؛ اما با دو ملاحظه میتوان این تعریف را بسط و گسترش داد. یکی از این بابت که خیلی از افراد هم به همان سیاست دولت اعتقاد دارند و بنابراین ممکن است که جدای از دولت هم وارد این حوزه شوند. برای این که در افکار عمومی کشورهای دیگر، بر اساس اعتقادی که آن فرد و آن سازمان دارد، تأثیرگذاری داشته باشد، این تعریف به کار میبریم که البته این اقدام با یک نگاه تسامحآمیز صورت میگیرد؛ لذا نمیتوان گفت که کاری که این فرد انجام میدهد یک دیپلماسی عمومی است؛ چون دیپلماسی عمومی تعریفی دارد که دولت آن کار را انجام میدهد.
نکته دوم با آن ملاحظاتی که بیان شد که در دولت اسلامی میان دولت و مردم درهمتنیدگی وجود دارد، شاید بهتر باشد که واژۀ دیگری به کار برده شود و شاید واژۀ صدور انقلاب که در انقلاب اسلامی به کار رفته است، برای بحث ما رساتر باشد. چرا که واژۀ دیپلماسی عمومی واژهای برآمده از غرب است و به خصوص در دهۀ نود در آمریکا بسط زیادی پیدا کرد و لذا بهتر است واژۀ صدور انقلاب را برای این موضوع به کار برد؛ چرا که این واژه اولا برآمده از جامعه خودمان است و ثانیا لزوما این واژه مخصوص دولت نیست و به تعبیر امام خمینی صدور انقلاب به معنای همه است که دولت و مردم و افراد و جریانها را شامل میشود. لذا واژۀ صدور انقلاب و یا تبلیغ در فقه اسلامی و در فقه روابط بینالملل مورد اشاره قرار گرفته شده است؛ لذا این فهم مشترک مهم است و نبود آن باعث میشود که بحث ما دقیق نباشد.
سوال: چون مخاطبان اصلی ما در این بحث، دوستانی هستند که در فضای مجازی مشغولند و هرکس به نوعی در توییتر و اینستاگرام فعالیت دارد و این ابهام برای آنها به وجود آمده به خصوص در چند سال اخیر هم بحثی از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد که فرمودند: اگر من رهبر نبودم، ریاست سازمان فضای مجازی را قبول میکردم و در آنجا کار میکردم؛ این جمله نشاندهنده یک دغدغۀ جدی در ایشان است که یک ظرفیت بسیار بزرگی در فضای مجازی وجود دارد، اما ما هنوز نتوانستیم از آن به خوبی استفاده کنیم. در حالی که در نقطه مقابل آن، در کشور ما موج راه میافتد و عدهای موجسواری میکنند و به نتایجی که میخواهند میرسند. البته قرار نیست ما الان تمرکز خود را بر بحث عملیات روانی قرار دهیم، ولی میخواهیم در این سلسله مباحث، به این نکته برسیم که یک فعال مجازی برای کشور خودش، چه کاری میتواند انجام دهد و خودش چگونه میتواند ارتباط برقرار کند و اصلا این ارتباط باید به چه شکلی صورت بگیرد و ابزار آن چیست؟ آیا اصلا نیازی هست که وارد این حیطه بشود که ارتباطی برقرار کند و خودش به عنوان یک سرباز در خط مقدم، شروع به اقناع و جذب کند و آن ذهنیت را قدم به قدم ولو در یک نفر تغییر بدهد و به قول شما مبلغ باشد؟ اگر نیازی نیست، تکلیف روشن میشود و میتوان به این داستان به عنوان یک سرگرمی نگاه کرد؛ اما اگر نیازی هست، نیازمندی و ابزار این کار در طول مسیر چگونه است؟
پاسخ: نکتۀ مهمی که باید بدان توجه کرد این است که دیپلماسی عمومی یا به تعبیر بهتر صدور انقلاب و تبلیغ که بیشتر معنای ما را میرساند، در حال حاضر به وسیلۀ فضای مجازی تحت سیطره قرار گرفته شده است. یعنی اگر کسی بخواهد در این زمینه فعالیت کند، بدون فضای مجازی امکانپذیر نیست و فضای مجازی در این عرصه یک ابزار است. لذا شما بدون استفاده از رسانههای متعدد و شبکههای مجازی، محال است بتوانید کاری در این زمینه انجام دهید. بنابراین استفاده از آنها لازم است و در این گسترۀ فضای مجازی، آن چیزی که مهم است این است که افراد و سازمانها و جریانها از روش اقناع استفاده کنند. یعنی فضای مجازی بهترین فضا برای اقناع دیگران در مورد ارزشهایی است که شما به آن اعتقاد دارید. مثلا در مورد همین بحثی که هر فرد میتواند یک سفیر صلح باشد، مقالهای در دست پژوهش است که در مورد نقش شبکههای مجازی در صلح سازی است که شبکههای مجازی چطور میتوانند به رشد و تقویت صلح در جهان کمک کنند.
چارچوب نظری بحث ما هم مدل اقناعی کارل هولند است که ایشان در مدل اقناعی خود شش مرحله را مطرح میکند و میگوید که برای اینکه شما بتوانید مخاطب خود را به چیزی اقناع کنید، اولا آن مخاطب باید در معرض پیام قرار بگیرد و در غیر این صورت اصلا صدای شما و پیام شما را نمیشنود.
ثانیا این که به پیام توجه و دقت داشته باشد. چرا که ممکن است در معرض پیام باشد، ولی اصلا به آن توجهی نکند.
نکته سوم در مورد درک پیام در جذب پیام و درونیسازی آن و گذر از حالت دفاع ذهنی است؛ چون همانطور که میدانید، معمولا وقتی که پیامی به ما منتقل میشود، گاهی نسبت به آن حالت دفاع ذهنی میگیریم. پس شما در صورتی به مرحله اقناع میرسید که پیامتان از این مرحلۀ دفاع ذهنی رد شود و مخاطب در مقابل پیام شما گارد نگیرد.
مرحلۀ چهارم فهم پیام است که در واقع بعد از گذر از مرحله دفاع ذهنی حاصل میشود که میتوان آن را پذیرش نتیجهگیری مربوط به پیام یا فهم پیام دانست.
مرحلۀ پنجم تعبیر یادداری نگرش جدید است که مخاطب فهمی را که دریافت کرده، نگه دارد و نگذارد که فراموش شود و فهم را درونی و یادداری کند.
آخرین مرحله هم که مرحلۀ ششم است، تبدیل این فهم به رفتار است. یعنی این پیامی که در واقع در ذهن مخاطب شکل گرفته شده، مورد تحمل هزینه قرار بگیرد و مخاطب حاضر باشد به خاطر انتقال این پیام متقبل هزینههایی بشود. بهترین مثال برای جامعه خودمان، جبهۀ مقاومت است که ذیل بحث صدور ارزشهای انقلاب حاصل شده است که در آن پیام منتقل و دریافت شده و همچنین به رفتار تبدیل شده است و همچنین در مورد آن هزینه پرداخت شده و شهید داده شده است.
سوال: بحث تا اینجا بدین نکته رسید که اگر فردی بخواهد در فضای مجازی فعالیت بکند، شش مرحله لازم دارد تا فرد مقابل مجاب بشود. حال فرض میکنیم که فردی میخواهد به طور جدی در این فضا فعالیت کند و این پیام را برساند که ایران، آن کشوری نیست که شما در مورد آن فکر میکنید و به شما نشان داده میشود. در این صورت آیا افراد باید به صورت کاملاً عمومی و سطحی به جلو بروند یا نیازمند این است که هر فردی ،در هر شاخهای که فکر میکند میتواند تخصصی پیدا بکند، در آن حوزه وارد شود و در همان حوزه هم یارگیری کند و شروع به اقناع سازی کند؟
پاسخ: این حوزه، کاملاً حوزهای حرفهای است و باید با روش علمی به آن ورود پیدا کرد. شما در یک عرصهای ورود پیدا نمیکنید که اتوبان یک طرفهای باشد و مستقیم حرکت کنید و هیچ مانعی هم در مسیر شما نباشد. شما در این مسیر با یک رقبایی هممسیر هستید که اتفاقا کاملاً مجهز به ابزار و فناوری روز با روش حرفهای و علمی هستند و به طور کل چندین گفتمان در مقابل شما وجود دارد و شما باید با آن گفتمانها رقابت کنید و بتوانید متاع خودتان را به گونهای عرضه کنید که از آنها جذابتر باشد و بتواند دست برتری نسبت به هر کدام از آنها داشته باشد.
نکته دوم شناخت مخاطب خارجی است. یکی از مهمترین نکتهها در این حوزه این است که انسان بداند که با چه مخاطبی سرو کار دارد. چون شما با پنج قاره روبهرو هستید و هر منطقهای فرهنگ و زبان و آداب و رسوم خاص خود را دارد و باید در این حوزه کاملاً آشنا با مخاطب خارجی بود و خود را در فضای فکری او قرار داد. اگر شما بخواهید با نگاه خودتان و فضای جامعه خودتان، پیامتان را منتقل بکنید، لزوماً موفق نخواهید شد و باید با جامعه هدف کاملاً آشنا بود و پیام خودتان را با توجه به فضای مخاطب منتقل کنید.
نکته سوم آشنا بودن به ابزار و فناوری است و باید کارکرد هرکدام از ابزارها و نرم افزارها و شباهتها و تفاوتهایشان و همچنین کارکردهای خاص هرکدام را شناخت. مثلا توییتر مخاطب خاصی دارد. مخاطب اینستاگرام هم به همین ترتیب و اگر کسی با این مسائل نرم افزارها آشنایی نداشته باشد و امور فنی آنان را درک نکند، دچار مشکل میشود و میزان تأثیرگذاری آنها کاهش پیدا میکند.
نکته بعدی آشنا بودن با زبان مخاطب است. اگر شما با مخاطب فرانسوی زبان صحبت میکنید باید با زبان فرانسه، آشنایی داشته باشید. ممکن است که بتوانید با زبان انگلیسی هم با او صحبت کنید، ولی قطعاً اگر بتوانید با زبان خودش با او صحبت کنید، تأثیر زیادی بر او میگذارید.
بحثهای مالی در اینجا بسیار مهم است. استفاده از کامپیوترها و موبایلها و نرمافزارهای پیشرفتهتر بسیار اهمیت دارد. آشنا بودن به مسائل حقوقی و قانونی در کشور مخاطب هم در ارائۀ بحث به شما کمک میکند و باعث میشود که کسی نتواند علیه شما با استفاده از ظرافتهای قانونی کارهای تخریبی انجام دهد که شما با آن آشنا نباشید. در حال حاضر خود تحریمها برای ما یک چالش است. مثلا اگر شما از بعضی تصاویر در اینستاگرام استفاده کنید، مدیر آن ممکن است حساب فرد را ببندد و این مسأله کار شما را مشکل میکند؛ مانند وضعیتی که بعد از شهادت شهید سلیمانی در اینستاگرام پدید آمد که مصداق کامل نقض حقوق بشر است، اما توسط این رسانه انجام شد.
سوال: در واقع باید گفت که فردی که قرار است در این فضا وارد شود، ابتدا باید شناخت از جامعه هدف داشته باشد و نسبت به موضوعی که قرار است در آن کار بکند و علاقهمندی اوست، بتواند نقاط مشترک پیدا کند و بعد هم قالبی که قرار است انتخاب کند هم در این مسیر مهم است که از چه نرم افزار و رسانهای استفاده کند. حال ممکن است در بحث زبان کسی باشد و بگوید که من زبان بلد نیستم؛ بنابراین آیا باید این عرصه را کنار بگذارد؟ به نظر میآید که هرکسی در هر شرایطی که توانایی داشته باشد، باید کار خود را در این زمینه انجام دهد. مثلا ما آقای بهنام بهرامی را داشتیم که با قلمش و با تصویرگری و کاریکاتورهایی که میکشید، حرف خود را به دنیا میزد که دیدیم اخیراً هم در آذر 98 در خانۀ خودش در سوییس به قتل رسیده که البته هنوز هم شواهد آن مشخص نشده است. این نشان میدهد که این شخص توانسته با کار خودش هلوکاست را به چالش بکشد و جامعه جهانی را تکان بدهد و جامعه جهانی را مجبور کند که واکنش نشان دهد.
پاسخ: همانطور که بیان کردیم در این مسیر، برای مخاطب ایرانی و علاقهمند به ارزشهای جمهوری اسلامی هم چالشها بیشتر هست و باید زحمت چند برابری کشیده شود؛ لذا افراد باید به زبان خود را مجهز کنند. لذا گرچه این مشکلات وجود دارد، اما این به معنای عدم امکان فعالیت نیست بلکه افراد باید بیشتر خود را به روش علمی وفنی و حرفهای مجهز کنند و در قالبهای سازمان یافتهتر گسترش پیدا کنند و با استناد به این راهکارها میتوان چالشها را برطرف کرد.
سوال: آیا پیش از اقناع سازی دربارۀ اهداف سیاست خارجی، ممکن است که افکار عمومی خارجی هدف گذاری بشود و به صورت موفق تأثیرگذاری کرد؟ مثلا در حوزه حقوق بشر که تخصص جناب دکتر است.
پاسخ: بیان شد که یک طرف اصلی دیپلماسی عمومی دولت است و لذا دیپلماسی عمومی به کارهایی گفته میشود که دولت برای اقناع افکار عمومی خارجی انجام میدهد و بنابراین اینجا صحبت از تعریف دیپلماسی عمومی است. لذا در اینجا همه چیز حول دولت میچرخد و یک دولت سعی میکند با هدف تغییر سیاستهای یک دولت دیگر بر افکار مردم آن دولت تأثیر بگذارد؛ اما چون بحث ما در اینجا بحث افراد بود، لازم است که از مفهوم صدور انقلاب و تبلیغ سخن گفت. در اینجا قطعاً لازم است که افکار عمومی داخلی کاملاً اعتقاد و ایمان داشته باشد به آن چیزی که قصد انتقال آن را به دیگری دارد و به هر میزانی که در این مرحله نقص باشد، در مرحله انتقال پیام نیز نقص و مشکل وجود دارد و بر شدت تأثیرگذاری آن موثر است. یعنی اگر ارسال کنندۀ پیام اعتقاد راسخ به پیام خود نداشته باشد، در انتقال پیامش هم موفق نخواهد بود.
در پایان هم لازم است که بحث مفصلی در مورد صلح داشته باشیم. خصوصاً کسی که از نگاه جمهوری اسلامی قصد انتقال پیام صلح به جهان را دارد، باید بداند که نگاه جمهوری اسلامی به صلح چیست و تفاوت نگاههای آن با نگاه جوامع دیگر به صلح چیست؟ صلح موجود در جهان چه ضعفها و نقصها و چالشهایی دارد و صلح حقیقی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ لازم است که مخاطب خارجی بداند که آیا اسلام دین صلح است و یا دین جنگ و لذا افراد با این مسائل و پاسخ این سوالات آشنا باشند که بتوانند در گفتگوی خود و حضور در فضای مجازی و مواجهه با افراد خارجی موفق باشند و کاملاً مسلط بتوانند بحث خود را به شکل قابل قبولی ارائه کنند.
سوال: تا چه اندازه مردم در فضای مجازی فعال هستند؟
پاسخ: تحقیقی بر این مسأله صورت گرفته که منبع آن هم موسسه مدیا پارت فرانسه است که موسسهای است که پیگیر این موضوعات و درصد فراگیری فضای مجازی است که البته ممکن است جامعه آماری آن مردم فرانسه باشند اما بیشترین آمار عضویت در فضای مجازی مربوط به فیس بوک و یوتیوب است. سپس اینستاگرام و تلگرام است. این مربوط به کل دنیا است؛ اما ممکن است هر کشوری رسانۀ مخصوص به خود را داشته باشد که در فضای آن کشور پر طرفدار باشد، اما در سطح جهانی آنچنان شناخته شده نباشد. اما درصد تأثیرگذاری زیاد مربوط به توییتر است و سپس اینستاگرام و فیس بوک است. در این جلسه تمرکز بر روی مبانی و رسیدن به هدف مشترک بود و انشاءالله در جلسات بعد وارد راهکارهای عملی خواهیم شد تا بتوانیم ایران را در سطح جهان به خوبی بشناسانیم.
[1] آل عمران.آیۀ 64
[2] cyber space