سیمین دانشور نخستین زن داستاننویس و نیز منتقد، مترجم، مدرس و همسر جلال آلاحمد بود.
دیباچه
سیمین دانشور را رماننویس دوره چهارم ادبیات معاصر، بین سالهای ۱۳۴۰تا۱۳۵۰ میشناسند. در این دوره بود که قلمروهای گوناگون ادبی کشف و دستاوردهای فنی در ادبیات بهکار گرفته شد، رماننویسی و نقد ادبی پیشرفت کرد، شعر نو روی کار آمد و ادبیات کودکان گسترش یافت. رساله غربزدگی آلاحمد نیز در اوایل همین دهه به جامعه ادبی عرضه شد.
غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، احمد محمود، جمال میرصادقی، ابراهیم گلستان، جلال آلاحمد، محمود دولتآبادی، نادر ابراهیمی، ناصر ایرانی و مهشید امیرشاهی از داستاننویسان و علی نصیریان، بهرام بیضایی، بهمن فرسی، اکبر رادی و اسماعیل خلج از نمایشنامهنویسان همدوره سیمین بودند.
برخی دانشگاهیان سیمین دانشور را شهرزاد پسامدرن مینامند و دلیل این وجه تسمیه را در آن میدانند که هنر داستانگویی شهرزاد در داستانهای «هزارویک شب» بهکارگیریِ عنصر تعلیق در قصههایش بود. تعلیق یا کشش مهارتی است که نویسنده با آن مخاطب را به خواندن داستان علاقهمند میکند و پرسش «سرانجام داستان چه خواهد بود؟» را همواره در ذهن او نگه میدارد. دانشور نیز همچون شهرزاد، البته شهرزادی پسامدرن، پرسشهایی درباره ماهیت جهان هستی و پرسشهای زیباشناسانه درباره تفاوت داستان و واقعیت را در ذهن مخاطب میساخت. در دنیای رمانهای دانشور نهتنها رویدادها و عاقبت شخصیتها بلکه میل به کشف جنبه ناپیدای واقعیتها خواننده را به ادامه ماجرا علاقهمند میکند. از این نظر دانشور، شهرزاد زمانه ماست و در داستانهایش اضطرابها و ابهامهای دوران ما را به قلم میکشد.
او نخستین زنِ گامنهاده در داستاننویسیِ کوتاه است که اولین مجموعه خود با نام آتش خاموش را در سال۱۳۲۷خورشیدی بهچاپ رساند.
دانشور در سال۱۳۲۸ مدرک دکتری ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران گرفت. سه سال بعد بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت دریافت کرد و به دانشگاه «استنفورد» آمریکا راه یافت و در رشته زیباییشناسی درس خواند. پس از بازگشت به ایران تدریس در هنرستان «هنرهای زیبا» را آغاز کرد و سال۱۳۳۸ در دانشگاه تهران به تدریس در دو رشته باستانشناسی و تاریخ هنر پرداخت.
سیمین دانشور بعد از تحمل بیست سال بیماری آنفولانزا سرانجام غروب ۱۸اسفند۱۳۹۰ در خانهاش به مرگ باخت و به جلال پیوست.
سَووشون اثر ماندگار سیمین دانشور، پرفروشترین و پرخوانندهترین رمانِ وی به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و تا سال۱۳۹۷، ۲۴ نوبت چاپ شده است.
کودکی
سیمین دانشور در شهر شیراز چشم به جهان باز کرد. پدرش محمدعلی دانشور و مادرش قمرالسلطنه حکمت نام داشت. پیشه پدر پزشکی و مادر مدیر هنرستان دخترانه بود. محمدعلی دانشور برای تحصیل در علم طب به فرانسه و آلمان سفر کرده بود. او دوستدارِ ادبیات، مردی بافرهنگ و پزشکی مردمی بود. او را احیاءالسلطنه میگفتند. قمرالسلطنه حکمت زنی هنرمند و از خانوادههای اشرافی شیراز بود. شعر میسرود و نقاشی را خوب میدانست، خانهاش میعادگاه نقاشان زمانه بود و هنر را در روحوجان فرزندانش پرورش میداد.
سیمین الفبای نوشتن را در مدرسه انگلیسیهای مقیمِ شیراز به نامِ «مهرآیین» آموخت و دیپلم خود را با کسب رتبه شاگرد اول سراسر کشور دریافت کرد. وی تحصیلات دانشگاهی را در رشته ادبیات فارسی در دانشکده ادبیاتِ دانشگاه تهران ادامه داد.
جوانی
وقتی که سیمین بهتازگی مدرک کارشناسی خود را دریافت کرده بود؛ پدرش را از دست داد. با اینکه خانواده در رفاه بهسرمیبُرد؛ ولی سیمین که دختری تحصیلکرده و کوشا بود، به امرارِمعاش اقدام کرد. او معاونت اداره تبلیغات خارجی را بر عهده گرفت. مدت کوتاهی از نویسندگان رادیوتهران بود و برای روزنامه ایران با نام مستعار «شیرازی بینام» و «شاخهنبات» مقاله مینوشت.
او پیش از ازدواج برای گذراندن دوره فوقدکترا تصمیم داشت به آمریکا برود؛ اما جلال (همسر سیمین) نپذیرفت؛ حرفش این بود که ابتدا عقد کنند، سپس سیمین به آمریکا برود و جلال خانه مشترک را بسازد. سیمین هم قبول کرد. پدرِ جلال به این وصلت راضی نبود، روزی که آنها خطبه عقد را جاری کردند؛ پدر حضور نداشت، از تهران به قم رفته بود و بهمدت ده سال به خانه پسر و عروسش نیامد.
سال۱۳۳۱ که سیمین در دانشگاه استنفورد آمریکا تحصیل میکرد، داستاننویسی را نزد والاس استنگر و نمایشنامهنویسی را زیر نظر فیل پریک آموخت و دو داستان کوتاه از او به انگلیسی در مجله ادبی پاسیفیک اسپکتاتور و کتاب داستانهای استنفورد بهچاپ رسید. در این مدت این تازهعروس و داماد ارتباط خود را با نامهنگاری حفظ کردند، این نامههای عاشقانه در کتابی چهارجلدی نگاشته شده است. ۲۸مردادماه۱۳۳۲ بود که سیمین بازگشت؛ آن روز حکومت مردمی مصدق سقوط کرد، جلال نیز بهجرم فعالیتهای گذشتهاش بازداشت شد و دیری نپایید که با نفوذ خانواده سیمین آزاد شد. در ابتدای زندگی مشترک، آن دو چیزی نداشتند؛ کفِ خانهشان زیلو پهن کرده بودند، برق نداشتند و آبانبارشان را با زحمت پُرمیکردند. سیمین برای گذرانِ زندگی شروع به ترجمه نمود و درآمد خوبی کسب میکرد.
زمانی که سیمین از آمریکا به ایران بازگشت، شهری چون بهشت را نوشت. او در آمریکا تکنیکهای داستانی و فضاسازی را آموخت و با شیوههای روایی مدرن در داستان آشنا شد، بههمینسبب پیشرفتِ قلم او در شهری چون بهشت بسیار محسوس است.
میانسالی
سیمین در سال۱۳۴۸ که استادِ دو رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران بود رمان پرفروش سَووشون را منتشر کرد. در همان سال بود که جلال، چهره در نقاب خاک کشید و بانویش را تنها گذاشت. سیمین بیست سالْ آرامش را با جلال تجربه کرده بود. آن دو همیشه دست همدیگر را میگرفتند و نهتنها مانعی برای پیشرفتِ هم نمیشدند؛ بلکه در راه ترقی شانهبهشانه یکدیگر حرکت میکردند. سیمین و جلال همیشه هوای همدیگر را داشتند. وقتهایی که جلال از فشارهای فرهنگی و سیاسی بهتنگ میآمد و حوصله هیچکس را نداشت سیمین بهانه دستش نمیداد و آن وقتهایی که نمک غذا کموزیاد میشد یا اتوی شلوار جلال پسوپیش میشد او هوای سیمینش را داشت. آن دو همپایِ هم مسائل و مشکلات زندگی را پشتسر میگذاشتند. بعد از مرگ جلال، سیمین تنها شد و برای اینکه نبودِ جلال کمتر آزارش دهد خودش را با کار سرگرم کرد. دانشیارِ تماموقت دانشگاه شد. بیوقفه درس میداد. یاور زندانیهای سیاسی شد و با نفوذ خانواده کارهای آنها را پیش میبُرد. مصاحبه میکرد و از مطبوعات غافل نبود. بهسبب وضع مالی نامناسب، خدمتکار را مرخص کرد و کارهای خانه را خودش انجام میداد. با اینهمه ده سال بعد بهدرخواست خود، با رتبه دانشیاری از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
پیرِ زندهدل
مشکلات حاد تنفسی در تیرماه۱۳۸۶ گریبان سیمین را گرفت و منجر به بستری او در بیمارستان پارس شد. در همین سال، پیش از نوروز، قسمت سومِ رمان جزیره سرگردانی به نام کوه سرگردان را بهپایان رساند و تصمیم داشت به متون مذهبی و داستانهایی درباره حضرت علی(ع) بپردازد. در اردیبهشتماه۱۳۸۷ نیز بارِ دیگر بیماری به سراغش آمد و یک روز در بیمارستان بستری شد.
درگذشت
۳۰ تیر ۱۳۸۶ خورشیدی دانشور به علت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد، نیز شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد، او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. سیمین دانشور پس از یک دوره بیماری آنفلوآنزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر با ۸ مارس ۲۰۱۲ در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت.
شخصیت و اندیشه
سیمین دانشور در روزهایی زاده شد که بعد از کودتای۱۲۹۹، سلسله پهلوی روی کار آمد. او در دامان آرمانهای انقلاب مشروطه رشد کرد. روزگاری که فضای مناسبی برای ورود زنان به جامعه پیش آمده و زندگی زن ایرانی متحول شده بود. سیمینِ جوان در دهه۱۳۲۰ شاهد اشغال کشورش توسط نیروهای متفقین، شکست نهضت ملی و استعفای رضاشاه و جانشینی محمدرضا پهلوی و فضای باز سیاسی بود. او در کلاسهای درس دانشگاه بیپروا سخن میگفت؛ ولی حرفی نمیزد و مطلبی نمینوشت که سبب اخراجش شود؛ اما تأثیر خود را میگذاشت. او گیسسفیدِ اهل ادب و سرگردان جستوجوی حقیقت بود.
زمینههای فعالیت و سمتها
- رماننویس
- منتقد ادبی
- مترجم
- نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
- مدیر مجله «نقشونگار»
- دانشیارِ دانشگاه تهران
- استاد دانشگاه در رشتهٔ باستانشناسی و زیباییشناسی
- عضو هیئت نویسندگان مجله «علم و زندگی»
- مدرس هنرستان «هنرهای زیبا»
- نویسندگی برای رادیو و روزنامه
- معاون اداره تبلیغات خارجی
یادمان و بزرگداشتها
- همایش بررسی نقش و جایگاه سیمین دانشور در ادبیات معاصر بهمن۱۳۹۶ برگزار شده است.
- مراسم بزرگداشت سیمین دانشور با عنوان «با سیمین: ۱۳۰۰تا۱۳۹۰» از سوی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در خانه هنرمندان برگزار شده است.
- انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم بزرگداشت سیمین دانشور را در تیر۱۳۹۷ برگزار کرده است.
موزه ملی ایران با همراهی پژوهشگاه میراث فرهنگی، پژوهشکده باستانشناسی و کمیته ملی موزههای ایران (ایکوم) مراسم نکوداشتی برای سیمین دانشور بهپاس فعالیتهای او در عرصه میراث فرهنگی در اردیبهشت۱۳۹۶ برگزار کرده است. سیمین دانشور پیش از سال۱۳۳۸ یک دوره زیباییشناسی در دانشگاه استنفورد آمریکا گذرانده بود و پس از ورودش به ایران، جانشین کلنل علینقی وزیری و استاد گروه باستانشناسی دانشگاه تهران شد.
تأثیرپذیریها
دوران کودکی
سیمین دانشور بر این باور است که دوران کودکی تأثیر شگرفی روی آثارش داشته است و خاطرات دوران کودکی خاطراتی هستند که همیشه در ذهن انسان باقی میمانند. برای مثال در داستانِ نخستِ مجموعهداستان شهری چون بهشت، ددهسیاه همان ددهسیاه خودشان بوده است. دکتر عبداللهخان نیز در سَووشون تصویری از شخصیت پدر خودش است. البته برخی از نویسندگان در نوشتههایشان فقط از گذشته خودشان استفاده میکنند، دانشور میگوید:
«خدا کند من بتوانم برداشت و نظرم را از جهان پیرامونم در دوران پیری هم منعکس کنم.»
مطالعهها
زبانِ سعدی در نثرِ بوستان و همینطور اشعار حافظ بر قلم سیمین تأثیر داشته است. او نثر بیهقی و ناصرخسرو را مطالعه کرده و مدت کوتاهی هم مانندِ زبان بریدهبریده ناصرخسرو نوشته است؛ ولی آن زبان را رها کرده و میگوید: «من به خودم برمیگردم و اصلاً کاری به بیهقی ندارم. میخواهم خودم باشم.»
کمال همنشینی
نیما یوشیج که خانهاش در همسایگی خانه جلال بود، تأثیرات بسیاری بر سیمین گذاشت. نیما بیشتر شعرهایش را در حضور سیمین میسرود. رفتوآمد نویسندگان و شاعرانی چون: رضا براهنی، غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، شاهرودی، مهدی اخوانثالث و… به خانه جلال و سیمین نیز در قلمِ وی اثر گذاشت. صادق هدایت از دیگر همسایگان نزدیک جلال بود. سیمین قلم او را شناخته و درک کرده بود. نشستوبرخاستهای داستانیِ آن دو باهم بسیار بود.
وصیتنامه
«به نام خدا
۷مرداد۱۳۸۵
اینجانب سیمین دانشور فرزند دکتر محمدعلی، [به]شماره شناسنامه ۴۶۶۲۵، صادره از شیراز، متولد ۱۳۰۰ در شیراز، فرزندخوانده و خواهرزادهام، خانم لیلا ریاحی فرزند احمد، دارای شناسنامه شماره۷۶۸ صادره از اصفهان حوزه یک متولد سال۱۳۲۷ را وصی خود قرار میدهم که پس از مرگم ترتیب قرارداد کتابها و ترجمههایم و ترجمههای خارجازکشورم را بهعهده بگیرد و درعوض ثلث از کل اموالم را دریافت دارد.
الف. کتابها و یا ترجمههایی که کردهام و ناشرانم بهقرار زیر است:
خانم ریاحی میتواند بهاتکای این وصیتنامه قرارداد با ناشرانم را لغو یا تمدید نماید و وجوه حاصله از فروش کتابها را دریافت دارد.
نوشتهها یا تألیفات: شهری چون بهشت، سووشون، به کی سلام کنم؟، جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان (جلد دوم جزیره سرگردانی)
ترجمه: کمدی انسانی، داغ ننگ، بنال وطن
تألیف: شناخت و تحسین هنر
نُه کتاب فوق از انتشارات خوارزمی (مدیر عامل علیرضا حیدری) میباشد.
دشمنان ترجمه از چخوف نشر نگاه (مدیر عامل رئیس دانا)
از پرندههای مهاجر بپرس (نشر قطره، مدیر عامل فیاضی)، باغ آلبالو (ترجمه از چخوف) ایضاً نشر قطره
همراه آفتاب (نشر امیرکبیر که اینک در اختیار انتشارات دولتی است)
آتش خاموش، راز موفق زیستن، بئاتریس، ماه عسل آفتابی
کتابهای فوق قرارداد تازهای پس از چاپ اول بسته نشده است.
۱. پول نقد در بانک صادرات ایران، تجریش
۲. دومیلیون تومان سپرده ثابت در بانک ملی ایران شعبه تجریش توأم با دفترچه ثبت حاصل از سپرده (مدارک در فایل خاکستری در کتابخانه موجود است)
لیلی خانم وصی من طبق این وصیتنامه و اختیاردار چاپ آثارم میتواند با وارث دیگر ثلث اثاث خانه و لباسهایم را مالک شود.
سیمین دانشور»
کارنامه و فهرست آثار
مجموعهداستانها
- آتش خاموش، ۱۳۲۷
- شهری چون بهشت، ۱۳۴۰
- به کی سلام کنم؟، ۱۳۵۹
- از پرندههای مهاجر بپرس، ۱۳۷۶
رمانها
سووشون
- جزیره سرگردانی، ۱۳۷۲
- ساربان سرگردان، ۱۳۸۰
- کوه سرگردان
ترجمهها
- سرباز شکلاتی بهقلمِ جرج برنارد شاو، ۱۳۲۸
- دشمنان نوشته آنتون چخوف، ۱۳۲۸
- بنال وطن، عنوان دیگر این ترجمه: مویه کن سرزمین محبوب، بهقلمِ آلن استوارت پیتون، ۱۳۵۱
- داغ ننگ نوشته ناتانیل هاثورن
- باغ آلبالو بهقلمِ آنتون چخوف، ۱۳۸۱
- ماه عسل آفتابی نوشته ریونوسوکه آکوتاگاوا
- کمدی انسانی یا پیک مرگ و زندگی بهقلمِ ویلیام سارویان، ۱۳۳۳
- اعتقادی خلاف عقاید همگان درباره کافکا، ۱۳۳۱
- تاریخ اجتماعی هنر، ۱۳۴۷
- بهترین داستانهای چخوف، ۱۳۳۰
- تیفوس تهران بهقلمِ آنتون چخوف
- دشمنان تهران نوشته آنتون چخوف، ۱۳۵۱، ۱۳۴۱ و ۱۳۷۶
- داستانهایی از آلوتاگاوا، ۱۳۴۱
- بارهای آدمی، ۱۳۲۷
- چهل طوطی، سیمین دانشور بههمراه جلال آلاحمد، ۱۳۵۱، ۱۳۴۴ و ۱۳۷۳
- وجدان گم شده بود…، ۱۳۲۷
- رائو، راجه، آکاییا، ۱۳۴۱
- بئاتریس بهقلمِ آرتور شیلر، ۱۳۳۳ و ۱۳۵۴
- رمز موفق زیستن، عنوان دیگر این ترجمه: شرح حالهای پنجدقیقهای، نوشتهٔ دیل کارنگی، ۱۳۷۲
- تاریخ اجتماعی هنر بهقلمِ آرنولد هاوزر، ۱۳۴۷
مقالات
- شناخت و تحسین هنر، عنوان دیگر «مجموعه مقالات شناخت و تحسین هنر»
- آلاحمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران ۱۳۷۵
- اعتصامی، پروین، دیوان پروین اعتصامی ۱۳۷۳
- شوهر من جلال
آثار دیگر
- غروب جلال ۱۳۶۰
- شاهکارهای فرش ایران
- راهنمای صنایع ایران
- ذنبودیسم
- صورتخانه
سبک، لحن و ویژگی آثار
دانشور به اصول رئالیسم در داستان اهمیت میداد و روایتهای انتزاعی پسندش نبود و بر واقعگرایی در داستان تأکید میکرد. او در آثار خود جایگاه زن ایرانی را که در تحول اجتماعی قرار گرفته بررسی میکرد.
سیمین در آثارش جلوههای تازهای از باورها و اعتقادات مذهبی عمده مردم، وضعیت کارگران و کشاورزان و رنجهای طبقات محروم را نشان میدهد.
شخصیتهای زنی که در آثار سیمین دانشور حضور دارند؛ بهسبب عدم آگاهی و جهالت و عدم امکانات، توانایی ایستادگی در مقابل مردان و جامعه مردسالار را ندارند.
قلم دانشور در سالهای آخر عمرش از تعهدگرایی و آرمانگرایی فاصله میگیرد و به درون کشیده میشود. او با نگاهی تاریخی به بازخوانی تحولات اجتماعی میپردازد.
دانشور بهسبب زندگی در طبقه بالای اجتماعی، در رمانهایش طبقه اشراف و بالای جامعه را بهتر توصیف کرده است. درباره زندگی پدر سیمین میدانیم که آنها خانوادهای روشنفکر و اهل تفکر بودند و کتابخانههای اختصاصی داشتند.
سیمین در نگارش رمانهایش از سووشون بهبعد میکوشد تا درباره زندگی خود، جلال و ذهنیت او بنویسد. بهگونهای میتوان گفت سووشون، جزیره سرگردانی و سابان سرگردان اشاراتی به زندگینامه نویسنده است.
جوایز و افتخارات
آنا وانزن، ایرانشناس و مؤلف و مترجم ایتالیایی، رمان سووشون را در عرض شش ماه به ایتالیایی برگردانده است. این رمان در نمایشگاه کتاب شهر میلان در ماه مارس رونمایی شده بود.
نخستین داستان سیمین دانشور که «اشکها» نام دارد و در مجموعه «آتش خاموش» بهچاپ رسیده است در برنامه «کتاب شب» رادیوتهران در مرداد۱۳۹۷ بازخوانی شده است. دانشور این داستان را در بیستویکسالگی نوشته است.
نگاهی کوتاه به چند اثر سیمین
سووشون
این رمان که چاپِ نخستش مربوط به سال۱۳۴۸ است، ساختار کاملی دارد و میتواند یک معیار قابلاعتماد برای سنجیدن رمانهای دیگر از لحاظ استحکامِ ساختار باشد. نام این رمان پیشینهای تاریخی دارد. بر طبق روایات ملی و افسانهای در ایران برای یادکرد قتل سیاووش که از شخصیتهای شاهنامه است مراسمی به نام سیاووشان یا سووشون برپا میشده است.
این کتاب روایتِ زندگی مشترک زری و یوسف است که در زمان جنگ جهانی دوم در شیراز زندگی میکردند و روزگار رقتبار تسلط انگلیسیها بر جنوب کشور را درک کردهاند. سووشون تاکنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است. سووشون ترکیبی از واقعیت و تخیل است. نثر ساده، روان و دلنشینی دارد. داستان در شهر شیراز حوالی سالهای۱۳۲۲ روایت میشود که انگلیسیها شهر را تحت سلطه خود درآورده بودند و به همین علت قحطی و بیماری گریبان مردم را گرفته بود. روایتگر این داستان زری است که حوادث را با نگاه خود برای مخاطب بازگو میکند. تفکر اصلی که در رمان موج میزند پرداختن به انسان مبارز است، به همین دلیل قهرمان رمان یعنی یوسف در جایجای داستان در حال ستیز با انسانهای فرومایه است و در راه همین مبارزات جان خود را فدا میکند. زری همسر یوسف نیز که شخصیت اصلی رمان است، با شهادت شوهرش متحول میشود و دیگر آن زری محافظهکار نیست، بلکه جانشین یوسف میشود و راه او را ادامه میدهد.
در زمان جنگ جهانی دوم مردم جنوب ایران با نیروهای متفقین و دستنشاندههای آنان درگیر بودند. در این بین یوسف بر خلاف خواستههای متفقین آذوقههای خود را به آنان نفروخت، بلکه آذوقهها را در اختیار اهالی شهر و کشاورزان قرار داد و از هشدارهای نیروهای اشغالگر و پیامدهای این تصمیم بیم نداشت. زری میکوشید تا همسرش یوسف را از این مخالفتها بازدارد تا جان خود و فرزندان و همسرش در امان بماند؛ ولی یوسف به هدفش ایمان داشت و بدون هیچ تزلزلی در راهی که انتخاب کرده بود، قدم برمیداشت. سرانجام یوسف جانش را فدا کرد و تحولی شگرف بر روحوجان زری پدیدار شد. همه ترس او به شجاعت تبدیل شد و تصمیم گرفت راه یوسف را دنبال کند و شهر شیراز نیز یکتنه با او همراه شد. حاکم وقت اجازه تشییع جنازه یوسف را نداد. خانواده یوسف شبانه پیکر او را به خاک سپردند و مهر او برای همیشه در دل مردم باقی ماند.
آتش خاموش
این مجموعه داستان که در سال۱۳۲۷ بهچاپ رسید، شامل شانزده داستان کوتاه است. نویسنده اظهار کرده هفت داستان پایانی این مجموعه را با اقتباس از او.هنری و یکی از آنها را با اقتباس از یک داستان انگلیسی بهرشته تحریر درآورده است. برخی از این داستانها در روزنامه کیهان، مجله بانو و مجله امید چاپ شده بودند.
عنوان داستانهای این مجموعه بر این قرار است: اشکها، مهر۱۳۲۱؛ آتش خاموش، آذر۱۳۲۳؛ یادداشتهای یک دوست آلمانی، تاریخ ندارد؛ کلید سُل، بهمن۱۳۲۳؛ سایه، خرداد۱۳۲۴؛ آن شب عروسی، دی۱۳۲۴؛ مردها عوض نمیشوند، بهمن۱۳۲۴؛ ناشناس،اسفند۱۳۲۴؛ عطر یاس،اسفند۱۳۲۴؛ عشق استاد دانشگاه، فروردین۱۳۲۵؛ شب عیدی، اردیبهشت۱۳۲۵؛ گذشته، خرداد۱۳۲۵؛ جامه ارغوانی، مرداد۱۳۲۵؛ عشق پیری، تاریخ ندارد؛ یخفروش، تاریخ ندارد؛ کلاغ کور، بهمن۱۳۲۶.
هوشنگ گلشیری داستان «کلاغ کور» را بهترین داستانِ این مجموعه معرفی میکند. این مجموعه داستان در مقایسه با آثار صادق هدایت، بزرگ علوی و صادق چوبک، مانند یک سیاهمشق است، سیمین دانشور نیز رضایت چندانی از «آتش خاموش» ندارد و اجازه چاپِ مجدد نداده است. او در جایی میگوید: «من میتوانم آتش خاموش را بردارم و با کمی بازسازی آن را به اثری زیبا تبدیل کنم؛ اما این مجموعه جزو کارنامه هنری من است و من آن را در آغاز جوانی نوشتم و نخستین اثر همیشه نمیتواند بهترین اثر باشد. من میخواستم اولین زن داستاننویس باشم و شدم.»
شهری چون بهشت
این مجموعه که چاپ نخست آن دیماه۱۳۴۰ و چاپ دوم آن در سال۱۳۵۲ بود ده داستان کوتاه دارد: شهری چون بهشت، عید ایرانیها، سرگذشت کوچه، بیبی شهربانو، زایمان، مدل، یک زن با مردها، در بازار وکیل، مردی که برنگشت، صورتخانه. نویسندگان و منتقدان بر این باورند که داستان «شهری چون بهشت» و در نظر برخی داستان «صورتخانه» از سایر داستانهای این مجموعه موفقتر بودهاند. در نظر هوشنگ گلشیری پیشرفتِ مجموعهداستان «شهری چون بهشت» نسبت به مجموعهداستان «آتش خاموش» چشمگیر است و سیمین دانشور در نویسندگی به قدرتی نسبی رسیده است. او دیگر از او.هنری تقلید نمیکند و نگاهش بهسوی نویسندگانی چون: فاکنر، ارنست همینگوی و آنتون چخوف کشیده شده است؛ ولی با همه این دگرگونی و پیشرفت در نوع نوشتن، ذهنیتِ اصلی دانشور همچنان بر جاست و آن چیزی نیست جز همان قالبهای نقش زن.
به کی سلام کنم؟
این مجموعهداستان که در سال۱۳۵۹ منتشر شد، حاویِ ده داستان کوتاه است. داستان به کی سلام کنم، سوترا و کیدالخائنین از بهترینهای داستان کوتاهِ معاصر هستند.
داستانهای این مجموعه بر این قرار است: تیله شکسته، تصادف، به کی سلام کنم؟، چشم خفته، مار و مرد، انیس، درد همهجا هست، یک سر و یک بالین، کیدالخائنین، سوترا.
از پرندههای مهاجر بپرس
این مجموعه ده داستان کوتاه دارد و در سال۱۳۷۶ به چاپ رسید. در داستانهای این مجموعه گرایش و فضای سیاسی زمانه موج میزند.
داستانهای این مجموعه عبارتاند از: برهون، میز گرد، مرز و نقاب، روزگار اگری، از خاک به خاکستر، باغ سنگ، دو نوع لبخند، روبوت سخنگو از پرندههای مهاجر بپرس، متبرک باد خلیفه بودن انسان بر زمین، متبرک باد.
جزیره سرگردانی
دانشور در سال۱۳۶۲ این رمان را نگاشته و در سال۱۳۷۲ بهچاپ رسانده است. این کتاب جلد اول از تریلوژی سیمین دانشور است. داستان در رابطه با وقایع قبل از انقلاب اسلامی است. بهگفته یکی از منتقدان این رمان چند لایه دارد، یک لایه مربوط به روابط انسانهاست، یک لایه فرازونشیبِ شخصیتها در موقعیت اجتماعی و تاریخی آنها را نشان میدهد و لایه دیگر هم داستان را از دیدگاه جهانشناختی مینگرد.
شخصیت اصلی رمان، هستی ذهنش درگیر تعیین سرنوشت آینده خویش است. او دو مورد برای ازدواج دارد که یکی از آنها مراد است و دیگری سلیم نام دارد. مراد از لحاظ طرز تفکر به هستی نزدیک است و سلیم از نظر عاطفی. هستی مراد را دوست دارد ولی مراد بهدلیل مشغلههای سیاسی تمایلی به ازدواج ندارد. در نتیجه هستی به سلیم نزدیک میشود و با او ازدواج میکند.
ساربان سرگردان
این رمان که در سال۱۳۸۰ چاپ شده است وقایع ایران را از زمان انقلاب تا وارد شدن ایران به جنگ بهنمایش میگذارد و جلد دوم از سهگانه دانشور است.
کوه سرگردان
این رمان سومین جلد از سهگانه سیمین دانشور است که نگارش آن در سال۱۳۸۶ به پایان رسید و نویسنده آن را به نشر خوارزمی برای چاپ سپرد. علیرضا حیدری، مدیر نشر خوارزمی اصلاحات لازم را روی کتاب انجام داد و آن را به دانشور بازگرداند. سیمین بر اثر بیماری به بیمارستان رفت و بعد از آن هم، قدرت شناخت و تشخیصش کم شده بود. مدتی بعد علیرضا حیدری نیز از دنیا رفت و کوشش اطرافیان برای پیداکردن رمان نتیجهای در بر نداشت. ویکتوریا، خواهر کوچک سیمین که در سالهای پایان عمر سیمین از او نگهداری میکرد، میگوید که درباره این رمان اطلاعی ندارد. لیلی ریاحی، خواهرزاده و دخترخوانده سیمین، اظهار میکند زمانی که سیمین این کتاب را نوشته، آن را برای من خوانده است. این رمان پنجاهوهشت صفحه دارد و تکلیف شخصیتهای قبلی در آن مشخص شده است؛ ولی اکنون مفقود شده است. دفتر یادداشت و داستانهای چاپنشدهای از وی نیز گم شده است.