اعلامیه جهانی حقوقبشر در دسامبر سال 1948 در سی ماده بهتصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. تصویب این اعلامیه با واکنشهای متفاوتی در جهان روبهرو شد و ازجمله بسیاری از کشورهای اسلامی، بعضی از مفاد آن را مغایر با اصول اساسی اسلام دانسته و از این مفاد انتقاد کردند.
بسیاری از دانشمندان و عالمان اسلامی با توجه به پشتوانههای عظیم و قوی حقوقبشر در دین مبین اسلام، پیشنهاد دادند که اعلامیهای براساس اصول اسلام، تهیه و بهتصویب کشورهای عضو کنفرانس اسلامی برسد و سرانجام این اعلامیه در اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو کنفرانس اسلامی در سال 1990 در بیستوپنج ماده بهتصویب رسید .به نظر میرسد اعلامیه حقوقبشر اسلامی (اعلامیه قاهره) در واقع پاسخی دینی به اعلامیه جهانی حقوقبشر میباشد.
در یک نگاه کلی، اعلامیه قاهره در شرایطی مشابه اعلامیه جهانی حقوقبشر تدوین شده و همانند اعلامیه جهانی، بر شرافت و کرامت ذاتی انسان تأکید و حقوق بنیادین وی را به رسمیت میشناسد. علاوهبر این، این اعلامیه همانند اعلامیه جهانی بر امور قابل توجهی همچون حق حیات، حق آزادی، حق امنیت و سایر حقوق طبیعی انسانها تأکید میکند. با عنایت به این موارد، به نظر میرسد که تفاوت قابل توجهی میان معیارهای این دو اعلامیه وجود نداشته و هر دو در پی احقاق حقوق انسانها بوده و میتوان گفت که مکمل هم هستند در احقاق حقوق انسانها، نه جایگزینی برای هم .
گردآورنده: محمدامین امینالرعایا[1]
برای درک بهتر این موضوع، ابتدا لازم است مفاهیم بهکاررفته در این نوشتار مورد تعریف قرار گیرند:
1ـ حقوقبشر
حقوقبشر ازجمله مفاهیمی است که تعاریف متعددی از آن ارائه شده. حقوقبشر به فرانسوی Droits L’homme و به انگلیسی Human Rights و به عربی حقوقالانسان نامیده میشود. دکتر محمدعلی موحد، حقوقبشر را اینگونه تعریف نموده است: «حقوقبشر یعنی آنکه جان و مال آدمی آزاد باشد و او بتواند به زبان قلم با دیگران سخن بگوید. حقوقبشر یعنی آنکه نتوان کسی را بدون حضور یک هیئت منصفه متشکل از افراد مستقل به مجازات محکوم کرد. یعنی آنکه محکومیت کیفری بر حسب مقررات قانونی صورت گیرد. یعنی اینکه انسان بتواند با آرامش خاطر به هر دین که خود برمیگزیند، متدین گردد» (موحد، 1381، 39).
2ـ تعریف حقوقبشر از دیدگاه دین
«حقوقبشر، حقوق بنیادین و پایهای است که هر انسان ازآنجهت که انسان است، فارغ از رنگ، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا و اوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی و هر عنوان عارضی دیگر بر او، از خداوند دریافت کرده است» (باقرزاده، 1389).
بنابراین از تعریف فوق دریافتهای ذیل حاصل میشود:
الف ـ حقوقبشر، حقوق جهانی است؛ زیرا این حقوق، حق طبیعی و مسلم هر عضو خانوادهی بشری است و هر فرد بشر در هر کجا با هر نژاد، زبان، جنس یا دین که باشد از این حقوق بهرهمند است و لازم نیست انسان این حقوق را کسب کند .
ب ـ حقوقبشر، هدیهی الهی است و هیچ مقام بشری این حق را اعطا نمیکند و حقوقبشـر در این معنا ذاتی میباشد .
ج ـ حقوقبشر، بخشی از حقوقی است که هر انسان ازآنجهت که انسان است آنها را دارا میشود، در برابر بسیاری از حقوق که بر مبنای حکمت الهی به انسانها، نه ازآنجهت که انسان هستند، بلکه جهات حکیمانهی دیگری اعطا میشود (همان).
البته باید پذیرفت که این تعریف همچون سایر تعاریف هرگز نمیتواند ابعاد مختلف حقوقبشر را بیان کند، اما بههرحال تا حدودی میتواند بیانگر مبانی و پیشفرضهایی باشند که در فرهنگها و جهانبینیها برای حقوقبشر تعیین میشود .
حال پساز بیان تعاریف بهکاررفته در مقاله، به بررسی دو گفتار در این نوشتار میپردازیم .
گفتار اول ـ بررسی اجمالی اعلامی جهانی حقوقبشر[2] و اعلامیه حقوقبشر اسلامی[3]
بند اول ـ اعلامیه حقوق جهانی بشر
الف ـ تدوین اعلامیه جهانی حقوقبشر
با سپری شدن ناملایمات و جنایات عظیم جنگ اول و دوم جهانی و خطرهای جدی نقض حقوقبشر در قرن بیست، جامعه جهانی درصدد تدوین متنی معین که بر تمامی جهان لازمالرعایه باشد، برآمدند. در همین جهت، کمیسیون حقوقبشر در ژوئیه سال 1947 میلادی اولین جلسه خود را جهت آمادهسازی لایحه بینالمللی حقوقبشر تشکیل داد و با وسواس تمام، پیشنویس آن را تهیه نمود. پنجاهوهشت کشور عضو درمجموع 1400 بار بر روی هر کلمه و عبارت آن رأی دادند تا اینکه در دسامبر 1948 میلادی در قالب یک مقدمه و 30 ماده به اتفاق آراء بهتصویب رسید. پذیرش این اعلامیه با چنین اکثریتی و بدون هیچ مخالفت صریحی، دستاورد قابل توجهی بوده و نویدبخش رویاهای قشنگی درمورد حقوقبشر بود. پساز تصویب این اعلامیه، کمیسیون حقوقبشر درصدد تبدیل اصول و قواعد کلی آن به معاهدات الزامآور برمیآید و دو میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی[4] و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی[5] از بطن اعلامیه خارج میشود .
ب ـ محتوای اعلامیه جهانی حقوقبشر
این اعلامیه شامل یک مقدمه و سی ماده میباشد. مقدمه اعلامیه مبین اندیشههای زیربنایی است که الهامبخش نویسندگان اعلامیه در تدوین مواد بعدی بوده؛ مانند: وحدت خانواده بشری، کرامت و ارزش شخص انسان، پیامدهای شدید تجاوز به حقوقبشر و…
در ماده یک اعلامیه، سه اصل کلی که زیربنای حقوقبشر میباشد مطرح شده است که عبارتند از: آزادی، برابری و برادری .
در ماده دو اعلامیه نیز بر اصل عدمتبعیض تأکید دارد، آنجا که تصریح میکند:
«هرکسی میتواند از حقوق و آزادیهای مندرج در اعلامیه بدون هیچ تفاوتی از لحاظ نژاد، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی، یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادیهایی که در اعلامیهی حاضر ذکر شده است، بهرهمند گردد.»
بقیه مفاد اعلامیه به چهار دسته قابل تقسیم است:
دسته اول، حقوق و آزادیهای شخصی (مواد 3 تا 11)
این حقوق در اعلامیههای قبلی و قوانین اساسی بیشتر کشورها مندرج است؛ مانند: حق حیات (ماده 3) که نهتنها شامل حمایت از افراد در برابر هرگونه تجاوز به زندگی و تمامیت جسمی اوست، بلکه حمایت از انسان در برابر خطراتی که جسم و جان او را تهدید میکند را نیز در بر میگیرد. حق آزادی که نهتنها آزادی جسمی و ایمنی در برابر بازداشتها و تبعیدهای غیرقانونی و منع بردگی و خرید و فروش انسانها را در بر میگیرد، بلکه آزادی حقوقی انسان و تعیین حق دفاع در برابر دادگاهها، حق مراجعه به دادگاه در مقابل خودسریها و سوءاستفادهها و قانونشکنیها را نیز شامل میشود. (حواجی، 1389)
دسته دوم (مواد 12 تا 17)
این مواد، مربوط به حقوق بنیادی فرد دررابطهبا خانواده، سرزمین و اشیاء جهان میباشد. مرد و زن بهطور مساوی حق دارند با اراده آزاد خود ازدواج کنند، خانواده تشکیل دهند، اقامتگاهی داشته باشند و از یک زندگی خصوصی که دور از مزاحمتهای دیگران باشد، متمتع گردند. خانواده عنصر طبیعی و بنیادی جامعه است و حق دارد از حمایت جامعه برخوردار گردد. هر انسانی شایسته است که تابعیتی داشته باشد، آزادانه در محلی مسکن انتخاب نماید، کشور خود را ترک کند و به کشور دیگری پناهنده شود. انسان حق دارد بهطور فردی یا جمعی سلطه خود را بر اشیاء جهان اعمال کند و از هیچکس نمیتوان بدون مجوز قانونی سلب مالکیت شود. (همان)
دسته سوم (مواد 18 تا 21)
شامل آزادیهای عمومی و حقوق سیاسی بنیادی است. در این دسته، آزادی اندیشه، عقیده، مذهب و بیان و نیز آزادی تشکیل اجتماعات و همچنین حق هرکسی به مشارکت در اداره امور عمومی کشور خود از طریق شرکت در انتخابات و حق اشتغال به مشاغل عمومی اعلام شده است .
دسته چهارم (مواد 22 تا 27)
این دسته مربوط به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده و در اعلامیههای قبلاز اعلامیه جهانی سابقه نداشته است. ماده 22 بیان میکند که هرکسی حق دارد از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که برای کرامت شخصیت او ضروری است برخوردار گردد. مواد 23 تا 27 به پارهای از حقوق انسان مثل حق اشتغال، حق انتخاب آزاد شغل، آزادی اتحادیه، حق برخورداری از تأمین اجتماعی، دفاع از سلامت، حقوق مادران و کودکان، حق تفریحات، حق تعلیموتربیت و حق حمایت از نوآوریهای ادبی و هنری اشاره میکند. (حواجی، 1389)
گذشته از این چهار دسته، نگارندگان اعلامیه جهانی حقوقبشر در مواد 28 تا 30 اصولی را ذکر کردهاند که ارتباط میان فرد و جامعه را نشان میدهد. این مواد، ضرورت وجود یک نظام اجتماعی و بینالمللی را که حقوق و آزادی فردی بتواند در آن اثر کامل خود را به بار آورد، اعلام کردهاند؛ همچنین در این مواد انتهایی، حدود حقوق و آزادیهای فردی را که انسان نمیتواند از آن فراتر رود مشخص نمودهاند .
با توضیحات اخیر درمییابیم که اعلامیه جهانی به بیان حقوق و آزادیهای فردی بسنده نمیکند، بلکه به محدودیتهای آن حقوق و آزادیها و تکالیف فرد در قبال همنوعان خویش نیز اشاره میکند .
بهطور کلی صدور این اعلامیه بهعنوان بیانیهی مربوط به طرح هدفها و اصول، گام بزرگی روبهجلو بود. اعلامیه مزبور در قالب قطعنامه مصوب مجمع عمومی صادر شده است؛ بنابراین در نگاه اول ازنظر حقوقی جنبهی توصیهای دارد و نمیتواند الزام حقوقی بهوجود آورد، گرچه یک اعلامیه قدرتِ الزامآوریِ یک معاهده را ندارد، اما اعلامیه جهانی حقوقبشر مورد قبول اکثریت قریببهاتفاق دولتها قرار گرفته است. این سند مبنای چند معاهده بینالمللی (میثاقین) درمورد حقوقبشر قرار گرفته و الهامبخش بسیاری از دولتها بوده و بر تنظیم قطعنامههای بعدی نیز تأثیر داشته است و امروز اکثر موارد مندرج در آن یا تشکیل قواعد غربی یافته و یا بعضاً بهصورت قاعده آمره درآمده است. (گروهی از نویسندگان، 1382، 25)
ج ـ ویژگیهای حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوقبشر
این حقوق دارای دو ویژگی عمده و اصلی هستند که عبارتند از:
1 ـ قواعد حقوقبشر از نوع قواعد آمره[6] هستند. ماده 53 این کنوانسیون مصوب 1969میلادی آمره بودن را تعریف نموده است.[7]
2 ـ قواعد حقوقبشر از نوع قواعد عامالشمول هستند. عامالشمول بودن قواعد حقوقی این است که هر دولتی در حفظ حقوقبشر، منفعت حقوقی دارد. ناگزیر تمامی دولتها در قبال رعایت حقوقبشر در مقابل جامعه جهانی تعهد عامالشمول دارند و این تعهد میان کلیه دولتها در قبال حقوقبشر، تضمینی برای حمایت جهانی و مؤثر حقوقبشر است. (حسینی حنیف، 1389)
د ـ موقعیت اصول حقوقی مندرج در اعلامیه جهانی حقوقبشر در اسلام
اصول عمدهای که اعلامیه جهانی حقوقبشر و دیگر اسناد بینالمللی برمیشمارند عبارتند از:
1ـ کرامت انسان: کرامتی که اعلامیه جهانی حقوقبشر از آن یاد میکند، کرامت مادی و دنیوی است. زیرا بشر را با اشیاء و دنیای اطرافش مقایسه کرده، تفوق و برتری او را کرامت و شرافت نامیده است. اسلام آدمی را با اشیاء اطرافش و یا حتی با فرشتگان مقایسه نمیکند، بلکه او را به خدا نسبت میدهد و انسان را جانشین خداوند بر روی زمین میداند. اسلام نمیگوید که بشر باید مسلمان، مسیحی، یهودی و … باشد تا کرامت را کسب کند. مذهب و اعتقاد به خدا، ارزش و کرامت اکتسابی است؛ مانند علم و دانش و تمام مهرورزیهای قرآن کریم به بشر که بهخاطر بشر بودن و انسان بودن است. (حسینی حنیف، 1389)
2ـ آزادی: اعلامیه جهانی حقوقبشر از این کلمه فراوان نام میبرد ولی تعریفی از آن ارائه نمیدهد. بااینحال بهنظر میرسد منظور اعلامیه جهانی از این لفظ، آزادی در نیازهای روانی و جسمانی اوست. گرچه این نوع آزادی برای انسان ضروری است ولی برای کمال معنوی و کمال روحی انسان و ارتقاء او از سطح مشترک حیوانات تأثیری ندارد و از طرفی برای همین نوع آزادی حدی تعیین نگردیده است. اسلام آزادی را در رها شدن از بردگی و اطاعت غیرخدا میداند، نه حق انتخاب در همه چیز و یا اجرای اراده در هر مورد .
3ـ برابری و مساوات: اعلامیهی جهانی حقوقبشر بر تساوی ذاتی انسانها پای میفشارد و بر همین اساس، تساوی در حقوق و تکالیف را هم دارا میشوند. اسلام بر تساوی و برابری ذاتی صحه میگذارد و در قرآن بیان میکند که ما آدمیان را از یک زن و مرد آفریدیم که تساوی در نسب و ذات را بیان میکند. اسلام در حقوق و تکالیف تفاوتهایی میان زن و مرد قائل شده که این براساس ویژگیهای آفرینش آنها میباشد .همچنین اسلام بر مساوی بودن انسانها در مقابل خداوند و قانون تأکید فراوانی مینماید. در همین خصوص از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودهاند: «امتهای قبل از شما هلاک شدند، زیرا که اگر فردی قدرتمند و بزرگ جرمی مرتکب میشد، مورد تعقیب قرار نمیگرفت و اگر فردی عادی مرتکب جرمی میشد، مسئولیت کیفری داشت». (غزالی، 2005، 41)
بند دوم ـ اعلامیه حقوقبشر اسلامی[8]
الف ـ تدوین اعلامیه حقوقبشر اسلامی
تدوین اعلامیه جهانی حقوقبشر با موضعگیری دولتهای اسلامی و اندیشمندان اسلامی مواجه شد. اعلامیه در مواردی با احکام اسلامی کاملاً مغایر بود، مانند حق آزادی مذهب و حق تغییر آن. مسلمانان تنها اسلام را دین حق دانسته و ارتداد را گناهی بزرگ و درخور مجازات عظیمی میدانند؛ بااینحال پساز مدتی تحت فشار جامعه جهانی و تبلیغات وسیع جهانی بهنفع حقوقبشر و مقبول افتادن اعلامیه مذکور در سطح دنیا، برخی از متفکران جهان اسلام با پذیرش اصول اعلام شده در اعلامیه جهانی درصدد تطبیق آنها با موازین اسلامی برآمدند و کوشیدند ثابت نمایند که این اصول و حقوق بهنحو کاملتر و بهتری در اسلام وجود دارد و بعدها با الگوگیری از اعلامیه حقوقبشر بر آن شدند که اصول و قواعد حقوقبشر را از متون اسلامی درآورده و آن را بهصورت متنی مدون به جامعه جهانی ارائه دهند. در این راستا ازسوی سازمان کنفرانس اسلامی سه اعلامیه دررابطهبا حقوقبشر منتشر شده است:
1ـ طرح اعلامیه حقوق و تکالیف اساسی انسان در اسلام در سال 1979میلادی در مکه مکرمه در عربستان .
2ـ طرح سندی دررابطهبا حقوقبشر در اسلام در سال 1988 میلادی در شهر طائف در عربستان .
3ـ اعلامیه حقوقبشر اسلامی که در سال 1990 میلادی در شهر قاهره بهتصویب رسید. (حسینی حنیف، 1389)
این اعلامیه در اجلاسی که در 21 ژوئیه تا 5 اوت 1990 میلادی مطابق با 9 تا 14 محرم سال 1411 هجری قمری و 10 تا 15 مردادماه 1369 در قاهره و طی قطعنامه شماره P19/49 در نوزدهمین اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی بهتصویب رسید. (گروهی از نویسندگان، 1380، 167)
گفتنیست سازمان کنفرانس اسلامی این سند را صرفاً بهعنوان یک اعلامیه که بیان تلقی مشترک از حقوقبشر اسلامی است و نه یک کنوانسیون یا معاهدهای الزامآور تصویب مینماید.
ب ـ محتوای اعلامیه حقوقبشر اسلامی
اعلامیه فوق شامل یک مقدمه و 25 ماده میباشد. مقدمه با این عبارت شروع میشود:
«دولتهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، ضمن تأکید بر نقش تمدنی و تاریخی امت اسلامی که خداوند آن را بهترین امت برگزید…» بعداز آن، مواد 25 گانه را ارائه میدهد.
محتوای این اعلامیه همانند محتوای اعلامیه جهانی، آزادی سیاسی و اجتماعی و بسیاری از آزادیهای دیگر را از حقوق انسانها میداند و دولت و اجتماع را در فراهم نمودن محیط زندگی برای برخورداری از این حقوق مسئول میداند. بااینحال محتوای اعلامیه، آزادی را که در تضاد با حقوق و تکالیف جامعه و فرد باشد را ممنوع نموده است. (جعفری، 1370)
بهطور کلی، محتوای این اعلامیه همانند اعلامیه جهانی صرفاً یک بیانیه مشترک از حقوقبشر اسلامی است و نه کنوانسیون یا معاهدهای الزامآور. محتوای این اعلامیه هنگام بررسی در سازمان کنفرانس اسلامی مورد حذفیات و برخی تغییرات دیگر قرار گرفت و آن را تا حدودی به اعلامیه جهانی نزدیک نمود؛ ولی نکته قابل تأمل این است که محتوای اعلامیه هنوز از حد اعلامیهی صرف خارج نشده است.
ج ـ ویژگیهای کلی اعلامیه حقوقبشر اسلامی
اعلامیه حقوقبشر اسلامی همانند اعلامیه جهانی حقوقبشر بر شرافت و کرامت ذاتی انسان تکیه کرده و برخی حقوق لازمالرعایه را احصاء نموده است که باید آنها را بهرسمیت شناخت و در مقام اِعمال و اجرای آنها برآمد. برخی از اصولی که بهعنوان حقوق و آزادیهای اساسی در اعلامیه جهانی حقوقبشر آمده، در این اعلامیه نیز آمده است. برخی از حقوقی هم که در اعلامیه جهانی حقوقبشر نیامده، در اعلامیه اسلامی مورد توجه و تصریح قرار گرفته است؛ مثل ممنوعیت استعمارگری و حق مبارزه با آن یا حق مقابله با تجاوز به حیات انسان و نیز حق زندگی در محیط پاک و دور از مفاسد اخلاقی و داشتن امنیت دینی علاوهبر امنیتهای مربوط به جان و خانواده و ناموس و نیز اشاره به لزوم حفظ حرمت انسان حتی پساز حیات او و محترم شمردن جنازه او. (گروهی از نویسندگان، 1380، 169)
د ـ ابداعات و نوآوریهای اعلامیه حقوقبشر اسلامی
یکی از ارزشمندترین خصایص اعلامیه حقوقبشر اسلامی، توجه به نکاتی است که در اعلامیه جهانی بدان توجه نشده است. این اعلامیه با حمایت از حقوقی که بیتردید در زمره حقوق مسلم بشر قرار دارند ولی در اعلامیه جهانی مورد غفلت واقع شدهاند، جایگاه خود را بهعنوان اعلامیهای با مضامین بدیع در مقابل جهانیان به اثبات رساند و ارزش و اهمیت حقوقبشر در دین اسلام را نمایان ساخت. اعلامیه مذکور با ممنوع شناختن استعمار و استعمارگری[9] حق مبارزه با این موضوع را برای همه افراد بشر قائل شده است و به صراحت انواع گوناگون استعمار را بهعنوان بدترین نوع بردگی تحریم میکند. اعلامیه حقوقبشر اسلامی، حق رهایی و تعیین سرنوشت را برای تمامی ملتهایی که از استعمار رنج میبرند بهرسمیت شناخته و تمام دولتها و ملتها را موظف به یاری رساندن به قربانیان استعمار در جهت نابودی این پدیده مخرب دانسته است. اعلامیه قاهره همچنین حق زندگی در محیط پاک و دور از مفاسد اخلاقی و لزوم حرمت انسان پساز مرگ را بهگونهای بدیع مورد اشاره و پذیرش قرار داده است. (انصاری، 1388، 13)
همچنین این اعلامیه، قدرت حکومت را به امانتی تعبیر کرده که به حاکم یا هیئت حاکمه سپرده شده است و مقتضای امانتداری این است که از آن سوءاستفاده نشود. بنابراین استبداد و دیکتاتوری و هر نوع سوءاستفاده از قدرت، خیانتدرامانت تلقی میشود و ممنوع است و طبعاً وقتی امین از دایره امانتداری خارج شد، مشروعیت خود را از دست میدهد. چنانکه در بند الف ماده 23 اعلامیه حقوقبشر اسلامی میگوید: «ولایت، امانتی است که استبداد یا سوءاستفاده از آن شدیداً ممنوع است؛ زیرا که حقوق اساسی انسان از این راه تضمین میشود». (گروهی از نویسندگان، 1380، 177).
گفتار دوم ـ مقایسه اعلامیه جهانی حقوقبشر با اعلامیه حقوقبشر اسلامی
در مقام مقایسهی حقوقبشر جهانی با حقوق مندرج در اعلامیه حقوقبشر اسلامی، باید توجه نمود که بدون قرار گرفتن موضوع تحتتأثیر احساسات، این دو اعلامیه از جهات بسیاری، شبیه هم بوده و حتی اعلامیه اسلامی به استناد متون دینی، امتیازات و حقوق دیگران را هم پیشبینی نموده است.
اشتراکات کلی هر دو نظام حقوقی غرب و اسلام، در درک و پذیرش نیاز قطعی انسانها است. هر دو نظام حقوقی در وضع و تدوین موادی برای رفع نیازمندیهای هر دو قسم حیات (حیات طبیعی و حیات مطلوب) اتفاقنظر دارند. اصول یا حقوق مشترک بین نظام حقوقی اسلام و غرب بهشرح ذیل است:
1ـ حق حیات: هر دو نظام حقوقی، صیانت از حیات در برابر هرگونه عوامل مزاحم را لازم شمرده، دولت (حکومت) و جامعه را مسئول اجرای جدی این اصل یا حق بنیادین میدانند. اعلامیه حقوقبشر اسلامی دراینخصوص در ماده 2 اشعار میدارد: «الف ـ زندگی موهبتی است الهی و حقی است که برای هر انسانی تضمین شده است، و بر همه افراد و جوامع و حکومتها واجب است که از این حق حمایت نموده و در مقابل هر تجاوزی علیه آن ایستادگی کنند و جایز نیست کشتن هیچکس بدون مجوز شرعی. ب ـ استفاده از وسیلهای که منجر به از بین بردن سرچشمه بشریت بهطور کلی یا جزیی گردد، ممنوع است. ج ـ پاسداری از ادامه زندگی بشریت تا هرجایی که خداوند مشیت نماید، وظیفهای شرعی میباشد. د ـ حرمت جنازه انسان باید حفظ شود و بیاحترامی به آن جایز نیست؛ کما اینکه جایز نیست لمس کردن آن مگر با مجوز شرعی. و بر دولت است حمایت از این امر.»
2- حق کرامت: هر دو نظام حقوقی، کرامت و حیثیت انسانی را بسیار با اهمیت تلقی نموده، انسان را از این حق برخوردار میدانند. اعلامیه اسلامی حقوقبشر دراینخصوص در ماده 4 بیان میدارد: «هر انسانی، حرمتی دارد و میتواند از آوازه خود در زندگی یا پساز مرگ پاسداری نماید و دولت و جامعه موظف است که از پیکر و مدفن او پاسداری کند.»
3- حق تعلیموتربیت: هر دو نظام، حق تعلیموتربیت را از اصول حقوقی دانسته، دولت و جامعه را مسئول اجرای این حق تلقی میکنند. ماده 9 اعلامیه حقوقبشر اسلامی بیان میدارد: «الف ـ طلب علم، یک فریضه است و آموزش یک امر واجب است بر جامعه و دولت، و بر دولت لازم است که راهها و وسائل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن را بهگونهای که مصلحت جامعه را برآورد، تأمین نماید و به انسان فرصت دهد که نسبت به دین اسلام و حقایق هستی معرفت حاصل کند و آن را برای خیر بشریت بهکار گیرد. ب ـ حق هر انسانی است که مؤسسات تربیتی و توجیهی مختلف، از خانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تا دستگاههای تبلیغاتی و غیره که کوشش در جهت پرورش دینی و دنیوی انسان مینماید، برای تربیت کامل و متوازن او تلاش کنند و شخصیتش را پرورش دهند بهگونهای که ایمانش به خدا و احترامش به حقوق و وظایف و حمایت از آن فراهم شود.»
4- حق آزادی: هر دو نظام، حق آزادی را از حقوق اساسی انسانها تلقی نموده، دولت و جامعه را در آماده کردن محیط زندگی برای برخورداری از این حق اساسی مسئول میدانند. با این تفاوت که در حقوق جهانی اسلام، برخورداری از آزادی، مشروط به عدماخلال در انجام تکالیف فردی و اجتماعی ناشی از حقوق مردم جامعه میباشد. اعلامیه حقوقبشر اسلامی در مواد 20، 22 بند الف و 13 خود به این مهم پرداخته است. ماده 20: «دستگیری یا محدود ساختن آزادی یا تبعید یا مجازات هر انسانی جایز نیست؛ مگر به مقتضای شرع. و نباید او را شکنجه بدنی یا روحی کرد یا با او بهگونهای حقارتآمیز یا سخت یا منافی حیثیت انسانی رفتار کرد. همچنین اجبار هر فردی برای آزمایشات پزشکی یا علمی جایز نیست، مگر با رضایت وی و مشروط بر اینکه سلامتی و زندگی او به مخاطره نیفتد. همچنین، تدوین قوانین استثنایی که به قوه اجرائیه چنین اجازهای را بدهد نیز جایز نمیباشد.»، ماده 22 بند الف: «هر انسانی حق دارد نظر خود را به هر شکلی که مغایر با اصول شرعی نباشد، آزادانه بیان دارد.» و در ماده 13 بیان شده: «کار، حقی است که باید دولت و جامعه برای هرکسی که قادر به انجام آن است، تضمین کند. و هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته را دارد، بهگونهای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود…»
5- حق مساوات در برابر حقوق و قوانین: هر دو نظام، حق مساوات در برابر حقوق و قوانین را بر همهی آحاد جامعه لازم و ضروری برمیشمرند و بر اجرای صحیح این حق ازسوی دولت و جامعه تأکید میکنند. حقوقبشر اسلامی در ماده 1 بند الف دراینخصوص اعلام داشته: «بشر بهطور کلی، یک خانواده میباشند که بندگی نسبت به خداوند و فرزندی نسبت به آدم، آنها را گرد آورده و همه مردم در اصل شرافت انسانی و تکلیف و مسئولیت، برابرند. بدون هرگونه تبعیضی از لحاظ نژاد، یا رنگ یا زبان یا جنس یا اعتقاد دینی یا وابستگی سیاسی یا وضع اجتماعی و غیره.»
اصول و حقوق پنجگانه فوقالذکر، علاوهبر اینکه در نظام حقوقی اسلام و غرب بر رعایت آنها تأکید شده، در دو اعلامیه حقوقبشر جهانی و اسلامی نیز تصریح شده است. اضافه بر این اصول مشترک، مشترکات دیگر در دو اعلامیه مذکور بهشرح ذیل است.
6 ـ ممنوعیت بردهداری: بردهداری بهطور صریح در اعلامیه حقوقبشر اسلامی ممنوع شده است. ماده 11 بند الف میگوید: «انسان، آزاد متولد میشود و هیچکس حق ندارد او را به بردگی بکشد یا ذلیل و مقهور خویش کند یا از او بهرهکشی کند و بندگی جز برای خداوند متعال وجود ندارد». این ممنوعیت در ماده 4 اعلامیه جهانی حقوقبشر هم تصریح شده است. آنجا که بیان میکند: «احدی را نمیتوان در بردگی نگاه داشت و دادوستد بندگان به هر شکلی که باشد، ممنوع است». نکته جالب این است که این موضوع در اعلامیه حقوقبشر اسلامی با تفصیل و توضیح بیشتری آمده است.
7ـ شناسایی حق مالکیت ادبی: حق دیگر، حق مالکیت ادبی یا استفاده از دستاوردهای علمی، ادبی، هنری و تکنولوژی است. این حق در اعلامیه اسلامی بهرسمیت شناخته شده است. آنجا که در ماده 16 مقرر میدارد: «هر انسانی حق دارد از ثمرههای دستاورد علمی یا ادبی یا هنری یا تکنولوژی خود سود ببرد و حق دارد از منابع ادبی و مالی حاصله از آن حمایت کند و …». همین حق در بند 2 ماده 27 اعلامیه جهانی نیز تصریح شده که: «هرکسی حق دارد از حمایت معنوی و مادی آثار علمی، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود».
در پایان با مداقه در اعلامیه حقوقبشر اسلامی درمیبابیم که اسلام همه ابعاد حقوق انسان ازجمله: حق حیات، حق کرامت، حق تعلیموتربیت، حق آزادی و حق مساوات که از حقوق بنیادین ابنای بشر با گستره جهانی بهحساب میآیند، با صراحت و قاطعیت مورد توجه و دستور قرار داده است؛ پس نتیجتاً نهتنها با حقوقبشر جهانی در تقابل نیست، بلکه مکمل و همراستا با یکدیگر میباشند.
منابع[10]
1ـ امین، سیدحسن، 1381، حقوقبشر، جهان شمولی یا نسبت دینی ـ فرهنگی، علوم سیاسی، شماره 19.
2ـ انصاری، سارا، 1388، مقاله اعلامیه قاهره نگاه اسلامی به حقوقبشر، ضمیمه روزنامه همشهری.
3ـ باقرزاده ، محمدرضا ، 1389، مقاله دیدگاه مقایسهای میان اعلامیه جهانی و اسلام، سایت تبیان.
4ـ باقرزاده، محمدرضا، 1383، جهان شمولی حقوقبشر در اسلام، معرفت فلسفی، شماره 7.
5ـ جعفری، محمدتقی، 1370، تحقیق در نظام حقوق اسلام و جهانی بشر، تهران، دفتر خدمات حقوقی بینالملل، چاپ اول.
6ـ جعفریتبریزی، محمدتقی، 1393، حقوق جهانی بشر: تحقیق و تطبیق دو نظام اسلام و غرب، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری.
7ـ حسینی حنیف، سیداحمد، 1389، مقاله اعلامیه جهانی حقوقبشر و موقعیت آن در آموزههای دین اسلام، سایت پیام آفتاب.
8ـ حواجی، احمد، 1389، مقاله حقوقبشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوقبشر. سایت دانشجو.
9ـ غزالی، محمد، 2005، حقوق الانسان بین تعالیم الاسلام و اعلان الامم المتحده، مصر، انتشارات نهضت مصر.
10ـ گروهی از نویسندگان، 1380، حقوقبشر از دیدگاه اسلام (آراء اندیشمندان اسلامی)، انتشارات بینالمللی هدی.
11ـ گروهی از نویسندگان، 1382، تقویت همکاریهای بینالمللی در زمینه حقوقبشر، تهران، نشر گرایش.
12ـ مکارمشیرازی، ناصر، 1370، نگاه اجمالی به مسأله «مساوات» در اسلام، مجلّه دانشکده حقوق و علوم سیاسی(دانشگاه تهران)، شماره 27.
13ـ موحد، محمدعلی، 1381، در هوای حق و عدالت، تهران، نشر کارنامه.
14ـ موسکا، گائتانا و بوتول، گاستون، 1377، تاریخ عقاید و مکتبهای سیاسی از عهد باستان تا امروز، ترجمه حسین شهیدزاده، تهران، مروارید.
15ـ میرموسوی، سید علی و حقیقت، سید صادق، 1397، مبانی حقوقبشر از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب، تهران، پژوهشگاه فرهنگی و اندیشه اسلامی.
16- https://iran.un.org/fa/25935-اعلامیه-جهانی-حقوق-بشر
17 ـhttp://ijtihadnet.ir/متن-کامل-اعلامیه-حقوق-بشر-اسلامی
[1] ـ کارشناسی ارشد فقه و حقوق.
[2]ـ Decleration Universal Human Rights.
[3]ـ Decleration Islamic Human Rights.
[4]ـ The International Covenant On Civil and Political.
[5]ـ The International Covenant On Economic Social and Culttural Right.
[6]ـ Jus Coges.
[7]ـ ماده 53 کنوانسیون وین، آمره بودن را چنین تعریف میکند: الف ـ قاعدهی الزامآور در حقوق بینالملل که ازسوی جامعه جهانی و دولتها پذیرفته شده باشد. ب ـ تخطی از آن ممکن نباشد. ج ـ تغییر نمیکند مگر با قاعده جدید حقوق بینالمللی که دارای همین ویژگیها باشد .
[8]ـ Decleration Islamic human rights.
[9]ـ بند ب ماده 11 اعلامیه حقوقبشر اسلامی دراینخصوص بیان میکند : «استعمار به انواع گوناگونش و به اعتبار این که بدترین نوع بردگی است شدیداً تحریم میشود و ملتهایی که از آن رنج می کشند حق دارند از آن رهایی یافته و سرنوشت خویش را تعیین کنند و…»
[10]ـ لازم بهذکر است که نگارنده از برخی منابع بهصورت مستقیم در مقاله استفاده نموده و از برخی صرفاً الهامگرفته و شالودهی مطالب را در متن مورد استفاده قرار داده است.