دکتر سید محمد ساداتی نژاد استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه و رایزن فعلی حقوق بشر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد دفتر سازمان ملل در ژنو در دومین مصاحبه زنده اینستاگرامی با کارشناس بنیاد گفتگو و دوستی ملل شرکت نمود و در ادامه موضوع گفتگوی پیشین به چگونگی حضور موثر در فضای مجازی با استفاده از ابزارها و در نظر گرفتن چالشها، واقعیتها و اولویتهای این عرصه پرداخت.
متن سخنرانی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مصاحبه کننده: این دومین گفتگوی ما با دکتر ساداتی نژاد است که به عنوان کارشناس مسائل بینالملل و به خصوص حقوق بشر و با پیشزمینۀ حقوق بشر اسلامی، مدیر عامل جمعیت ندای صلح و از اساتید دانشکده وزارت امور خارجه مشغول به فعالیت است. در گفتگوی قبلی که با ایشان داشتیم، در مورد مبانی و مفاهیم دیپلماسی صحبت شد و موضوع بحث در مورد دیپلماسی عمومی بود، با این رویکرد که یک فعال مجازی چگونه میتواند سفیر صلح در کشور خود باشد و حضوری مؤثر در فضای مجازی داشته باشد و بتواند در معرفی کشور خودش به غیر ایرانیها گام مثبتی را بردارد. چیزی که در چهل سال قبل بسیار در جامعه ما کمرنگ بوده و ما شبیه به یک جزیرهای بودیم که مطالب و مسائل و پیشرفتها و آرمانهای ما خیلی کم در خارج از کشور بروز داده شده بود.
در گفتگوی قبلی بیشتر تمرکز بر مبانی و مفاهیم و تعاریف بود که دیپلماسی چگونه است و آیا پایۀ غیر مردمی دارد یا وابسته به دولت است؟ بنده در یک پژوهشی که در این باب داشتم، به این نظر جناب پروفسور ادموند در سال 1965 رسیدم که در باب دیپلماسی عمومی چنین بیان میکند که تأثیرگذاری بر افکار و احوال جامعۀ کشور، شکل دهی و اعمال سیاست خارجی را شامل میشود و این خودش روشنکنندۀ بسیاری از مسائلی است که ما باید به آن بپردازیم.
همچنین مطرح شد که دیپلماسی عمومی شش مرحله دارد تا زمانی که آن ارتباط و دوستی منجر به نتیجه شود. شاید در این سالهای اخیر هم ما از طریق رسانههای غربی در ایران بسیار شاهد آن بودیم که حرفشان را از طریق رسانهها، سلبریتیها، اساتید دانشگاه و… میزنند و بر افکار عمومی تأثیر میگذارند و بدین شکل دیپلماسی سیاسی خود را هم جلو میبرند. اما آن شش مرحله که جناب دکتر بیان کردند، در نظریه هاولند آمده که یک فعال، باید شش مرحله را طی بکند تا با جامعۀ غیر ملیت خود و همچنین جامعۀ هدف خود ارتباط بگیرد. آن شش مرحله بدین صورت بود که اول باید مخاطب را در معرض پیام قرار دهد به اندازهای که آن مخاطب در مرحلۀ دوم به پیام توجه کند. مرحلۀ بعد، مرحلۀ درک پیام و جذب آن است به اندازهای که برای مخاطب، درونیسازی و عادی شود و بعد از اینکه عادی شد، پیام را درک کند و بفهمد. مرحله بعد هم رسیدن به یک نگرش جدید است که شما ذره ذره در مخاطب خود تغییر ایجاد کردهاید تا در نهایت تبدیل به رفتار شود. اگر شما از او بخواهید که کنشگر اجتماعی باشد، باید بتواند یک واکنشی نسبت به بک موضوعی مثل تحریم ایران در زمینه داروها داشته باشد.
چند مورد موفقی که آقای دکتر به آن اشاره کردند و به سادگی نمیتوان از میان آن گذشت، موضوع لبنان و سوریه و عراق بود که در محور مقاومت قرار گرفتند و ما میبینیم که این افراد و گروهها و روزنامه نگاران یا افرادی که بالاخره هستند، نگرششان به رفتار تبدیل شده و نسبت به اتفاقاتی که در ایران هست واکنش نشان میدهند و برای آنها مهم است و اگر در ایران اتفاقی بیفتد، نگران میشوند.
همۀ اینها باعث میشود که ما به اهمیت دیپلماسی عمومی پی ببریم که به صورت خیلی خلاصه میتوان گفت که ارتباط مردم با مردم، ارتباط لایۀ میانی یک کشوری با کشور دیگر و یا لایۀ میانی یک کشوری که بر قشر پایینتر خود، تأثیرگذاری دارد و هدفمند است و راه را نشان میدهد و میتواند به قشر بالایی خود فشار ایجاد کند که یک جریانی را عوض کند یا یک سیاستی را بگذارد و نسبت به یک موضوع واکنش نشان دهد. این مسأله یک کلیتی است که در موضوع دیپلماسی عمومی دنبال میشود و ما در این سلسله گفتگوها به دنبال آن هستیم که به این برسیم که چگونه میتوانیم برای کشور خودمان مفید باشیم و متناسب با این وقتی میگذاریم که چگونه میتوانیم کشور خودمان را با آن معرفی کنیم و دائما در انتظار این نباشیم که دیگران برای ما کاری کنند و خودمان به اندازۀ وسعمان کار کنیم.
در این گفتگو سعی میکنیم به مصادیق و راهکارها بپردازیم و به اموری که در این مسیر نیاز است، اشاره کنیم و سعی میکنیم چالشهای موجود را در قالب یک سؤال مطرح کنیم. حال سؤال این است که اساسا چگونه میتوان یک حضور مؤثر در فضای مجازی داشت؟
دکتر ساداتی نژاد:
بسم الله الرحمن الرحیم.
قبل از آنکه بخواهم به سؤالی که پرسیدید، بپردازیم، باید خلاصهای از بحث گذشته را مطرح کنیم و آن بحث این است که هر فعال رسانهای یک سفیر صلح باشد؛ نکتۀ قابل توجه این است که در بحثهای دیپلماسی عمومی و بحثهای رسانهای باید به کثرت رسید. به عبارت دیگر ادبیات تولید شده در این زمینه باید به کثرت برسد و اینگونه نیست که ما به این نتیجه برسیم که چون یک نفر در این زمینه صحبتی انجام داده باشد، همان کافی باشد و کفایت کند.
نمونۀ خوب برای این مورد بحث عاشورا و فرهنگ عاشورا و مهدویت است. شما میبینید که در گذران تاریخ فرهنگ عاشورا و فرهنگ مهدویت، حفظ شده است. دلیل آن هم این است که گفتمان مهدویت و گفتمان عاشورا تبدیل به کثرت شده است. یعنی این فرهنگ چنان توسط جوامع مختلف و افراد مختلف، به شیوهها و سبکهای مختلف بیان شده که به کثرت رسیده و نتوانسته است که فراموش شود و توانسته است که بر گفتمانهای رقیب غلبه کند. بنابراین، این مورد یک مثال خوب برای وضعیت امروز ما در فضای مجازی است که نشان میدهد ما نباید خسته نشویم و نباید فکر کنیم که یک حرکت در این مسیر، کفایت میکند و هرکسی در هر جایی که هست باید برای ایجاد یک گفتمان غالب و برای به کثرت رسیدن آن گفتمان تلاش و فعالیت کند و به عبارتی هر نفر یک سفیر و یک نماینده برای آن گفتمان باشد.
اینجاست که در راستای تبلیغ و به کثرت رساندن آن گفتمان، باید از ابزارهای مختلفی همچون ظرفیتهای هنری، صوتی، نوشتاری، دیداری و فیلم و سینما استفاده کرد و هرکدام از اینها میتوانند در به کثرت رساندن آن گفتمان مؤثر باشند. حال سؤال شما این بود که چگونه میتوان یک حضور مؤثر در فضای مجازی داشت؟ به نظر میآید اگر ما بخواهیم یک حضور مؤثری در فضای مجازی داشته باشیم، در ابتدا باید هدف خود را مشخص کنیم؛ چون هیچ انسانی بدون برخورداری از یک هدف مشخص، موفق و تأثیرگذار نخواهد بود. لازمۀ آنکه بتوانیم تأثیرگذاری مناسبی در حوزۀ تبلیغ و یا دیپلماسی عمومی داشته باشیم، داشتن هدف است. هر کس اینجا باید برای خود هدف مشخصی را تعریف کنیم. همچنین میتوانیم یک ابر کلان هدف و زیراهدافهایی داشته باشیم که هرکسی باید در ذیل یکی از این اهداف تلاش کند. به عنوان مثال، در مسأله تقویت صلح که خود هدفی است برای آنکه در راستای گفتمان انقلاب اسلامی در مورد آن تلاش شود؛ به خصوص در زمانۀ حاضر که گفتمانهای رقیبی وجود دارد که اسلام را دین جنگ میداند و با تروج اسلام هراسی، قرائتهای اشتباه و ناصحیحی از اسلام ارائه میکند، اینجاست که اهداف میتوانند در راستای تقویت صلح باشند.
همچنین ایجاد دوستی با ملتهای دیگر که عنوان بسیار مهم و به جایی است، میتواند یک هدف باشد که دوستی ما با ملتهای دیگر را تقویت کند. در این زمینه باید مشخص شود که چه اقدامات و برنامههایی باید اجرا شود. تبیین حقایق و روشنگری، خود میتواند هدف مهم دیگری باشد که در واقع هدفش بیان حقایق در برابر دروغها است که این دروغها را برملا و رسوا کند. مبارزه با خشونت و افراطیگری و رادیکالیسم و ارائۀ قرائت صحیح از اسلام اهل بیت و اسلام داعشی، چند جانبهگرایی و تقویت آن و همکاری در سطح منطقهای و بینالمللی هم میتواند یک هدف باشد.
بحث مخالفت با تحریمها و بیان ابعاد منفی و غیر انسانی این تحریمها، تروریسم و مبارزه با آن، بحثهای تبیین جنبههای دیگر حقوق بشری مانند منع استعمار و استکبار و زورگویی و منع مداخلهگری در امور ملتها و حق تعیین سرنوشت، عدم استفاده از مزدوران برای دخالت در امور کشورها و ایجاد ناامنی، همه اهدافی است که برای کار در فضای مجازی میتوانند قرار بگیرند و لذا به اندازۀ همه افراد و سازمانها، کار و هدف در این زمینه وجود دارد.
به هر حال، نوآوری و ابتکار و استفاده ار روشهای نو، میتواند به ما خلاقیت و نوآوری بدهد تا بتوانیم تأثیرگذاری بیشتری داشته باشیم. بنابراین، این که ما چه قدر میتوانیم اثرگذاری در فضای مجازی داشته باشیم، بستگی به مشخص بودن هدف ما در این فضا دارد که اقدامات و برنامههای ما را در این راستا تعیین میکند.
سؤال: با توجه به اینکه شما متناسب با نوع فعالیتهایتان، فضاهای گوناگونی را تجربه کردید، به نظر شما اولویتهای مهمی که در فضای خارج از کشور وجود دارد که ما کمتر در راستای آن دست به گفتمانسازی و اقدام در پی آن زدیم چیست و مطالبه ما و گفتمان سازی ما و تولیدات ما در چه موضوعاتی میتواند مؤثرتر باشد؟
استاد: در اینجا لازم است یه سراغ چالشها رفته و در مورد آن صحبت کنیم و بر اساس آن پاسخ سؤال شما هم مشخص میشود. اولین نکتهای که وجود دارد، شناخت مخاطب است. ما باید بدانیم که با چه مخاطبی در حال صحبت هستیم. مخاطبان داخلی، هموطنان ما هستند و مشخص است که به چه شیوه میتوان با آنها صحبت کرد و طبیعتا نیازهای آنان با مخاطبان بینالمللی متفاوت است و فضای شخص و اجتماعی و روانی و فرهنگی آنها با هم فرق میکند. نمیتوان برای آنها یک نسخه واحد تنظیم کرد و همچنین نمیتوان با نگاه متکلم با آنها صحبت کرد، بلکه باید زبان و فرهنگ آنها را بشناسیم و متناسب با آنها به گفتگو بپردازیم. به عنوان مثال، وقتی که ما در فرهنگ خودمان از اسلام سیاسی صحبت میکنیم، از آن برداشت مثبتی داریم و از آن اسلام به روز و متناسب با شرایط زمان حاضر را بر اساس اندیشههای امام خمینی تفسیر میکنیم. اما در فرهنگ فرانسوی زبان و انگلیسی زبان، کاربرد این عبارت بار معنایی مثبتی مثل جامعه ما ندارد، چون در آنجا به واسطه کار رسانهای و خلط مباحثی که شده، اسلام سیاسی تفسیری رادیکالیستی و بار معنایی منفی دارد. حال اگر ما آگاه به این تفاوت نباشیم و از این واژه در ارتباط با آنها استفاده کنیم، فکر میکنیم که معنای مثبتی را به کار میبریم، در حالی که طرف مقابل برداشتی منفی دارد و بنابراین اینجاست که شناخت مخاطب و فضای فرهنگی و اجتماعی او مهم است.
بحث دوم، بحث عدم برخورداری از اعتماد به نفس است. یعنی در فضای مجازی این مسأله بسیار مهم است که شما ابتدا خودباوری داشته باشید تا بعد بتوانید در مواجهه با فرهنگها و مخاطبان دیگر، آن چیزی را که نیاز است و باید منتقل کرد، توضیح داده و تبیین کنید. اگر شما به اهداف مشخص شده باور و ایمان نداشته باشید، نمیتوانید از آن دفاع کنید. پس برای ایمان داشتن نیاز به دانش و آگاهی دارید و اگر شما به چیزی علم نداشته باشید بدان ایمان پیدا نمیکنید. مثلا در بحث تبیین صلح، اگر شما ندانید که نگاه اسلام به صلح چیست، چطور میتوانید در مواجهه با فرهنگ دیگر از صلح سخن بگویید؟ اگر شما ایمان نداشته باشید که اسلام دین ایمان و صلح است و اصالت در اسلام با صلح و دوستی است، چطور میتوانید در مواجهه با طرف خارجی و در یک مواجهه با یک فرد و سازمان دیگر، آن را تبیین کنید؟ خصوصا این نکته بسیار مهم است، چون ما در فضای مجازی با یک موازنه نابرابر روبهرو هستیم و گفتمان رقیب، ابزارها و نرم افزارهای فراوانی دارد و فرد ممکن است ناخودآگاه دچار تزلزل و ضعف شود؛ این مسأله خود را در گفتمان و در حین انجام کار نشان میدهد. لذا این هم جزء مشکلاتی است که در دیپلماسی خود را نشان میدهد.
چالش مهم دیگر، عدم موفقیت در برقراری ارتباط است. مثلا در همین بحثهای تحریمها، مثل تحریم برخی نرمافزارها چه در خارج از کشور که به واسطه تحریمها، دسترسی بسیاری از کاربران ایرانی را به برخی سایتها و نرمافزارها محدود کردند و همین طور بحث فیلتر که در داخل کشور متناسب با مواجهه با برخی مشکلات پدید میآید. خود این مسأله هم برقراری ارتباط با مخاطبان مختلف را دچار مشکل کرده و چالشها را تشدید میکند. همۀ این مسائل را باید با استفاده از راهحلهایی جبران کرد.
مسألۀ مهم دیگر این است که باید در زمان مناسب و با شیوۀ مناسب در فضای مجازی سخن گفت. شما باید بتوانید از شیوههای مناسب در ارتباطگیری استفاده کنید. یک زمان اقتضا میکند که از راه هنری وارد این فضا بشوید مثل فیلم و نقاشی و…. یک جا باید از طریق روشهای علمی وارد شد و لذا در هر جایی شیوه منتاسب خود را میطلبد و باید با همان فضا و زمان سخن گفت و در غیر این صورت، میزان موفقیت شما کمتر است.
مسأله مهم دیگر، داشتن انگیزه است. افراد و سازمانها باید برای کار خود انگیزه داشته باشند و متناسب با آن ظهور و بروز پیدا کنند و در فضای مجازی برای گفتمانسازی و تولید ادبیات و کثرت سازی تلاش کنند.
حال باید به بحث اولویت پرداخت که بدانیم کدام یک از اهداف مشخص شده، اولویت دارند. اگر بخواهیم در سطح بینالمللی صحبت بکنیم، باید گفت که یکی از این اولویتهای مهم، ایران امروز است. یعنی ایرانی که در حال حاضر در مورد آن صحبت میکنیم که بسیار در مورد آن، ضعف بینالمللی وجود دارد. در اینجا بحث کثرت پیش میآید و این که رسانه هست، ولی تا چه اندازه رسانه همسو با ایران امروز در مقایسه با رسانههای غیر همسو وجود دارد؟ ما در اینجا در مورد ایرانی صحبت میکنیم که هنوز در جهان نمیدانند که وضعیت زنان آن چگونه است و اهداف و گفتمانهای آن چگونه است. گفتمان رقیب هم دائما از ویژگیهای منفی ما یاد میکند. گاهی ممکن است که افرادی وجود داشته باشند که ندانند ایران دقیقا در کجای جهان است. لذا این عرصه جای کار بسیاری دارد و خبرها و اخبار واقعی به آنها نمیرسد و کاملا متناسب با اهداف رقیب است. لذا این مسأله یکی از اولویتهای امروز است که لازم است افراد و سازمانها با اقدامات و روشهای مخصوص به آن بپردازند.
نکته دوم، شناخت اسلام حقیقی و معرفی آن است که در جهان امروز جای کار فراوانی دارد که در قرائتهای امروز در مقابل قرائت داعش و القاعده قرار میگیرد. متأسفانه حرکتهای افراطی این گروهها که به نام اسلام انجام میشود، تصویر غیر واقعی و بدی از آن را نشان میدهد. اینجاست که باید اسلام حقیقی را شناخت و سپس در معرفی آن کوشید. در ضمن بحث اسلام، شیعه هم مطرح است؛ چرا که شیعه هراسی در دنیای امروز هم وجود دارد و گفتمان رقیب درصدد ارائه چنین تصویری است. در اینجا هم یک فعال مجازی مسلمان شیعه باید فرهنگ و ارزشهای آن را بشناسد و آثار مهم اسلامی و شیعه را بشناسد و متناسب با آنها به معرفی و ارائه تصویر صحیح از آن اقدام کند. این سه مورد، سه ابر حوزه هستند که باید در راستای آن اقدام و تلاش کرد.
سؤال: حدیثی از امام کاظم وجود دارد که میفرمایند: “خودتان را به سلاحهای آخرالزمانی مجهز کنید.” اگر ما بخواهیم در این راستا خود را مسلح و مجهز کنیم، مهمترین این ابزارها چیست؟
پاسخ: اولین ابزار، زبان است. هرکس بتواند دو یا سه زبان بلد باشد، میتواند در حوزه و فرهنگ آن ورود پیدا کند. لذا کسی که میخواهد به فرهنگهای مختلف ورود پیدا کند، باید از ابزار زبان استفاده کند و این کار به هدف شما و تأثیر آن عمق میبخشد.
بعد از زبان، بحث تجهیزات مطرح میشود. شما باید با وسایل و نرم افزارهای جدید آشنا باشید و بتوانید با آنها کار کرده تا ارتباط خوب و مناسب و تأثیرگذاری با مخاطبان خود برقرار کنید.
سؤال: چه نقاط قوتی در مورد ایران وجود دارد که در جامعه جهانی مطرح است؟
پاسخ: فرهنگ ایران، یک فرهنگ منحصر به فرد است و منظور همین ایران امروز است. اگر فرصت برای هر خارجی پیش میآمد که مستقیم یک بار به ایران سفر میکرد و آن را از نزدیک میدید، به حقیقت واقعی در مورد آن میرسید. نمونههای فراوانی در این مورد وجود دارد که شخصی با دید منفی به ایران سفر کرده و نظرش کاملا در مورد آن عوض شده است. نقطه قوت در ایران، فرهنگ و زبان و مردم آن است. نکته مهم، انتقال این موارد به کسانی است که به ایران سفر نکردهاند و راه آن هم همین فضای مجازی و رسانه است؛ به شرطی که به گستردگی و کثرت برسد تا همه بتوانند متوجه آن بشوند. درست شبیه به مثالی که در مورد فرهنگ عاشورایی زده شد. لذا باید در قالبهای مختلف به این مسأله پرداخت و هرکس در هر موقعیتی باید بتواند این مسأله را به کثرت برساند که متأسفانه به دلایل مختلف، هنوز به خوبی نتوانستهایم که به این کار بپردازیم.
ناگفته نماند که تبیین گفتمان صحیح نه تنها برای مخاطب خارجی بلکه برای مخاطب داخلی هم لازم است تا تصویر صحیح و واقعی از ایران امروز برای جوانان هم وطن نیز فراهم شوند و دید صحیحی به آنها داده شود.