دکتر عادل عبدالصادق – رئیس مرکز عربی پژوهش‌های فضای مجازی

دکتر عادل عبدالصادق – رئیس مرکز عربی پژوهش‌های فضای مجازی

سلام بر شما
من دکتر عادل عبدالصادق، مدیر مرکز عربی پژوهش‌های فضای مجازی هستم. از برگزارکنندگان این رویداد به خاطر دعوت کریمانه از بنده تشکر می‌کنم و موفقیت و پایداری ایشان در همه فعالیت‌های پیش رو را آرزومندم. مسئله‌‌ای که اکنون می‌خواهم به آن بپردازم، مسئلۀ مهمی است که معتقدم با آنچه میلیون‌ها انسان احساس می‌کنند، به ویژه در سایه انقلاب دیجیتال، مرتبط است. این سخنرانی در یک کلام، به فرصت‌ها و چالش‌های حقوق بشر در عصر دیجیتال می‌پردازد.
‌‌فضای دیجیتال به همان اندازه‌‌ای که بستر را برای توسعه و دسترسی انسان به دستاوردهای تمدنی، فرهنگی، اقتصادی و فناوری فراهم کرده؛ در مقابل نیز چالش‌‌هایی مرتبط با برنامه‌های (اپلیکیشن) دیجیتال به وجود آورده که مسبب احساس بدبختی، گوشه‌گیری، تنهایی و مورد شنود و تجسس بودن شده است. بنابراین ‌‌فضای دیجیتال ریسک‌‌هایی دارد و نقش ما به عنوان پژوهشگران و نخبگان در کشور‌های عربی و اسلامی این است که در آگاه‌سازی ملی دربارۀ فرصت‌‌هایی که این برنامه‌ها دارند و از طرف دیگر، چالش‌‌هایی که انقلاب دیجیتال به همراه دارد، سهیم باشیم.
در واقع، ‌‌فضای دیجیتال تحولات زیادی در اندیشه و دیده‌‎بانی حقوق بشر به وجود آورد که به عنوان “حقوق بشر دیجیتال” شناخته شد که مرتبط با رسیدن برنامه‌های دیجیتال به جایگاه مهمی در پایۀ هرم نیاز‌های انسانی است؛ زیرا فضای دیجیتال به پلتفرمی برای دریافت خدمات تفریحی، فرهنگی، خدمات و کالاهای اساسی مبدل شد. از طرف دیگر، این فضا پلتفرمی برای معرفی الگوهای جدیدی از حقوق بشر شد؛ حقوقی مانند آزادی در برقراری ارتباط، حق کسب اطلاعات، حق رد و بدل کردن معلومات، حق بیان نظر، حق حریم خصوصی، حق ارتباط با دیگران و حق برابری میان مردم در فضای دیجیتال. انقلاب دیجیتال، موضوع شکاف دیجیتال را مطرح کرد؛ شکاف میان کسانی که دسترسی به اینترنت و ارتباط با دیگران دارند و کسانی که امکان دسترسی به اینترنت و اتصال به آن را ندارند. این اتصال نقش پررنگی در برخورداری انسان نه فقط از نیازهای اساسی، بلکه از خدمات فرهنگی و معنوی دارد که باعث احساس ارزشمندی در انسان، نقش آن در جامعه، خودسازی و این‌گونه مسائل می‌شود.
معتقدم که حقوق بشر دیجیتال، اکنون وابسته به پیشرفت برنامه‌های دیجیتال و نقش اساسی آن در پیشرفت انسانی است که دارای بعد مادی (شامل ارائه خدماتی که نیازهای اساسی را رفع می‌کند) و بعد انسانی (شامل حقوق، فرهنگ و آموزش) می‌باشد. به عقیدۀ من، هرچند انقلاب دیجیتال فرصت‌ها و برنامه‌‌هایی مثل حق بیان نظر، ارتباط و غیره را به ارمغان آورده، ولی چالش‌‌هایی جدیدی درباره ظهور خطرات نقض حقوق بشر در عصر دیجیتال به وجود آورده است؛ مانند دسترسی شرکت‌های بزرگ فناوری به ویژه شرکت‌های فعال در زمینه شبکه‌های اجتماعی به اطلاعات شخصی میلیون‌ها کاربر و در نتیجه در معرض نقض حریم خصوصی قرار گرفتن یا ایجاد فرصت‌هایی برای نقض آن و فروش اطلاعات آن‌ها به طرف سومی که ممکن است به امنیت این شهروندان یا کاربران یا حریم خصوصی آن‌ها آسیب برساند؛ به خصوص که در دوره اخیر با مطرح شدن داده‌های شخصی به عنوان ثروتی که می‌توان روی آن سرمایه‌گذاری کرد و به عنوان بستری برای رقابت و کسب توسط شرکت‌های بزرگ فناوری، این خطرات نیز افزایش یافته است.
همچنین این امر به بستری برای رقابت بین مالکیت داده‌های شخصی کاربران تبدیل شده است؛ چه از سوی شرکت‌هایی که این سرویس را ارائه می‌دهند و کاربر، داده‌های شخصی‌اش را به آن‌ها می‎‌دهد، چه از سوی کشوری که شهروند به آن تعلق دارد. از این رو، داده‌های شخصی به بستر مهمی برای این کاربران تبدیل شده است تا در معرض جاسوسی برای شرکت‌های امنیتی یا دستگاه‌های اطلاعاتی قرار بگیرند تا بر خلاف منافع خود یا بر خلاف منافع جامعه‌‌ای که در آن زندگی می‌کنند، کار کنند. این اتفاق به خصوص با ظهور برنامه‌های کاربردی جدید مانند اینترنت اشیاء، کلان‌داده‌ها و برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی رخ می‌دهد؛ زیرا این برنامه‌ها چالش‌های جدیدی را در ارتباط با توانایی آن‌ها در کنترل افراد مطرح کرده‌اند.
این چالش‌ها از طریق کنترل افکار و اطلاعاتی که به افراد می‌رسد و استفاده از الگوریتم‌‌هایی برای جهت‌دهی افکار عمومی از طریق شبکه‌های اجتماعی و محیط دیجیتال و سپس کنترل از راه دور توسط شرکت‌های بزرگ فناوری به وجود می‌آیند. برنامه‌های کاربردی دیجیتال، بیانگر ماهیت انسانی نیستند؛ بلکه بیانگر امیال کسانی هستند که سعی می‌کنند این الگوریتم‌ها را تغذیه کنند تا کاربران را کنترل کنند و آن‌ها را به نوعی هدایت کنند که در رفتار خرید آن‌ها در مصرف تبلیغات دیجیتال یا در استفاده بعدی آن‌ها در جهت‌دهی افکار عمومی در مسائل اجتماعی یا فرهنگی و مانند آن منعکس می‌شود.
من همچنین معتقدم که موضوع هوش مصنوعی و توسعه آن بسیار مهم شده است و ایجاب می‌کند که دولت‌ها و جامعه بین‌الملل سعی کنند تا استفاده از برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی را کنترل کنند و از نقض حریم خصوصی میلیون‌ها نفر از طریق شبکه‌های اجتماعی و محیط دیجیتال بکاهند. اجازه دهید در اینجا به موضع کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد اشاره کنم که خواستار توقف فروش اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی شد، تا زمانی که مشخص شود که آن‌ها حقوق بشر دیجیتال را نقض نمی‌کنند. این برنامه‌ها باید تحت یک فرآیند حاکمیتی نه تنها توسط شرکت‌های دیجیتال، بلکه توسط جامعه بین‌المللی و فعالان در جامعه بین‌المللی باشد. این کار با هدف تلاش برای کاهش خطرات ناشی از آن دسته از برنامه‌های دیجیتال است که حقوق بشر، حریم خصوصی و امنیت داده‌های شخصی را نقض می‌کنند.
من معتقدم که داده‌های شخصی، نقش بسیار زیادی در نفوذ به بافت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داشته است که بر امنیت و ثبات جامعه تأثیر می‌گذارند. خسارات وارده به امنیت شخصی محدود نمی‌شود، بلکه شامل امنیت اجتماعی، امنیت ملی کشور و به طور کلی امنیت فرهنگی می‌شود. این امر در پژوهش اخیر منتشر شده توسط مرکز عربی پژوهش‌های فضای مجازی تأیید شد که فرآیند محافظت از داده‌های شخصی و حفاظت از حریم خصوصی انسان در عصر دیجیتال، یک مسئولیت مشترک است و ناشی از آگاهی شهروندان از اهمیت درک چگونگی محافظت از خود در محیط‌های دیجیتال است و ناشی از این است که چه داده‌های شخصی‌‌ای را می‌توانند از طریق محیط دیجیتال منتشر کنند و چه داده‌‌هایی را نباید از طریق آن پلتفرم‌های دیجیتال منتشر کنند و چگونه حاکمیت می‌تواند با استفاده از شبکه‌های اجتماعی از این داده‌های عظیم در فرآیند توسعه و استفاده از منابع محلی در راستای خدمت به توسعه و آگاهی از مسائل فرهنگی بهره‌مند شود. همچنین اخیراً با استفاده از کلان‌داده‌ها برای دستیابی به اهداف سلامت از طریق اپلیکیشن‌های دیجیتال که از کلان‌داده‌ها و هوش مصنوعی برای افزایش آگاهی از مسائل بهداشتی و مواردی از این دست استفاده می‌کنند، مواجه بوده‌ایم.
من معتقدم که حقوق بشر دیجیتال در این دنیای در حال گسترش و فرامرزی، با چالش‌های بزرگی مواجه است؛ به‌ویژه زمانی که می‌دانیم داده‌های شخصی و حریم خصوصی انسان‌ها نقض می‌شود. این امر فقط از سوی بازیگران محلی مشمول قوانین ملی که مجرمان را در قبال نقض حریم خصوصی دیگران در داخل کشورشان یا در داخل محدوده قانونی دولت مسئول می‌داند، صورت نمی‌گیرد؛ بلکه جدیداً نقض حریم خصوصی شهروندان از افراد خارج از مرزها نیز به آن افزوده شده است، زیرا امکان دسترسی به این مجرمان و بررسی جنایی و ایفای نقش مقامات اجرایی کشور در رسیدگی به این تخلفات و بازگرداندن حقوق به صاحبان آن‌ها به چالش کشیده شده است.
بنابراین ما با یک موضوع فرامرزی روبه‌رو هستیم که مستلزم همکاری بین‌المللی در محدود کردن نقض حقوق بشر دیجیتال به ویژه نقض حریم خصوصی است. همان‌طور که همۀ ما می‌دانیم، حریم خصوصی اکنون به یک نقطه رقابتی بین شرکت‌های بزرگ فناوری برای نقض آن تبدیل شده است. در اینجا می‌توانم اشاره کنم که تلاش‌های اتحادیه اروپا در این زمینه با تصویب آیین نامه عمومی حفاظت از داده‌های شخصی در سال 2018 پیشگام بود که برای اولین بار در جهان تلاش کرد تا کنترل شرکت‌های فناوری بر کاربران را محدود کرده و در صورت نقض داده‌های شخصی توسط آن شرکت‌ها، اعمال جریمه کند.
من فکر می‌کنم که ما باید در منطقه تلاش کنیم تا این دیدگاه را به قوانین محلی خود تسری دهیم، تشویق‌های ملی برای محافظت از داده‌های شخصی و حریم خصوصی انسان در عصر دیجیتال را افزایش دهیم و همچنین به عنوان بخشی از همکاری بین‌المللی، در کنترل و نفوذ شرکت‌های بزرگ فناوری بر امنیت و حریم خصوصی میلیون‌ها کاربر در سراسر جهان به صورت منطقه‌‌ای همکاری کنیم.
من معتقدم که حقوق بشر دیجیتال به زبان ساده، انتقال حقوق از دنیای فیزیکی به دنیای مجازی است. این حقوق مستلزم آن است که قانون و مقررات، توانایی زیادی برای رویارویی بسیار سریع با این چالش‌ها داشته باشد، به خصوص که بین قانون و فناوری، شکاف وجود دارد. ما اکنون شاهد یک وضعیت تضاد بین فناوری به سرعت در حال پیشرفت از یک سو و قوانینی از سوی دیگر هستیم که در تلاش برای تنظیم و نظارت بر استفاده از آن هستند. مهمتر از همه، آگاهی شهروندان و میلیون‌ها کاربر از این خطرات است که با آگاهی کامل در حفظ امنیت و حریم خصوصی خود و با درک تفاوت بین اعمال حق عقیده و بیان خود به عنوان حق بیان یک انسان اصیل با دشنام و توهین، نقض حریم خصوصی، استفاده از فضای مجازی و داده‌های دیجیتال در جنگ‌های شخصی یا شایعه پراکنی و اخبار جعلی و مانند آن، برای محدود کردن این تخلفات تلاش کنند.
من فکر می‌کنم جامعه بین‌المللی اکنون باید موضع جدی‌تری در مورد نقض حقوق بشر دیجیتال اتخاذ کند. در اینجا به این نکته اشاره کنم که کشورهای غربی، جهان سوم را کانون نقض حقوق بشر دیجیتال می‌دانستند و گزارش‌های بین‌المللی درباره موضع کشورها در قبال حقوق بشر دیجیتال و حقوق بشر به طور کلی منتشر می‌شود، فارغ از اینکه استانداردهای غربی چه چیزی را تأیید می‌کنند و سعی می‌کند کل جهان را بر اساس استاندارد اروپایی اندازه‌گیری کنند. از سوی دیگر، در این گزارش‌ها وضعیت حقوق بشر در کشورهای اروپایی و جهان “اول” (آن‌طور که ادعا می‌شود) نادیده گرفته می‌شود که شاهد نقض‌های فراوانی است و رسانه‌های مستقل نیز از گستردگی نقض فیزیکی و دیجیتال حقوق بشر به ‌ویژه با کنترل فناورانه توسط شرکت‌های فناوری خبر می‌دهند. این شرکت‌ها در حال تبدیل شدن به سلاح‌های سرویس‌های اطلاعاتی بین‌المللی هستند و سعی می‌کنند از آن‌ها در خدمت اهداف سیاست خارجی خود در قبال کل جهان استفاده کنند.
همان‌طور که گفتم، من معتقدم که حقوق بشر دیجیتال در حال حاضر نیاز به اتحاد از سوی همه ذی‌نفعان جامعه اطلاعاتی جهانی و محلی دارد تا یک چشم‌انداز جامع و یک استراتژی ملی، منطقه‌‌ای و جهانی که با نحوه حفاظت از حقوق بشر دیجیتال سروکار دارد، تدوین کند. اینکه چگونه می‌توان این تخلف را که بر انسان‌ها، امنیت، ثبات و حتی وضعیت روانی آن‌ها تأثیر می‌گذارد، محدود کرد. به عنوان مثال، متوجه شدیم که میلیون‌ها کاربر در معرض حجم عظیمی از اخبار جعلی و اطلاعات نادرست، نه تنها دچار آسیب‌های فرهنگی می‌شوند؛ بلکه در معرض مشکلات بهداشتی قرار گرفتند؛ زیرا همان‌طور که در شرایط همه‌گیری کووید 19 شاهد بودیم، اطلاعات نادرست و اخبار نادرست تأثیر منفی بر سلامت شهروندان و آگاهی‌های بهداشتی ایشان داشت و به فرسودگی نظام سلامت ملی، گسترش مشکلات بهداشتی و انتشار اطلاعات نادرست انجامید. بنابراین ما اکنون با پدیده و چالش‌هایی روبه‌رو هستیم که نه تنها آزادی انسان را تهدید می‌کند، بلکه سلامت، ثبات و وضعیت روانی او را نیز به خطر می‌اندازد. همه ما می‌دانیم که ابعاد روانی انقلاب دیجیتال تشدید شده است، به ویژه اینکه میلیون‌ها نفر از پلتفرم‌های دیجیتال مشترک استفاده می‌کنند که امکان پخش اطلاعات خاصی را فراهم می‌کند که نه تنها برای افراد خاص منتشر می‌شود، بلکه می‌تواند در سطح وسیعی میان کاربران آن پلتفرم‌ها منتشر شود و در نتیجه دایره تأثیر منفی این اطلاعات و محتوا گسترش می‌یابد.
من فکر می‌کنم که ما اکنون با یک تغییر اساسی در ارتباط با حرکت جامعه بین‌المللی برای محدود کردن نقض حقوق بشر دیجیتال توسط شرکت‌های فناوری که خدمات پلتفرم‌های دیجیتال را ارائه می‌دهند، روبه‌رو هستیم؛ به ویژه اینکه همه می‌دانیم که یک وضعیت انحصاری از سوی این شرکت‌ها برای پلتفرم‌های دیجیتال مورد استفاده در کشورهای مختلف جهان (به ویژه خارج از اروپا و آمریکا) وجود دارد. به عنوان یک جامعه، ما باید به دنبال راه‌اندازی پلتفرم‌های ملی برای شبکه‌های اجتماعی باشیم و یک استراتژی ملی برای رنسانس اطلاعات و توسعه دیجیتال داشته باشیم که استقلال ملی، استقلال سیاسی، استقلال اجتماعی و فرهنگی را حفظ کند و برای مهار این نقض حقوق بشر دیجیتال تلاش کنیم.
اجازه دهید در اینجا چند توصیه برای حرکت در این زمینه ارائه دهم، زیرا فکر می‌کنم ما باید نماینده بلوکی باشیم که همه سهامداران از دولت‌ها، جامعه مدنی، بخش خصوصی و رسانه‌ها را گرد هم می‌آورد تا روی تشکیل یک نیروی فشار بر این شرکت‌های فناوری برای باز بودن در برخورد با کاربران و حفاظت از اطلاعات شخصی آن‌ها، کار کنند. من فکر می‌کنم که ما نیاز به تدوین قوانین ملی داریم که با تغییرات تکنولوژیکی و تحولاتی که امنیت شهروندان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، سازگار باشد. چنین قوانینی باید بخشی از قوانین منطقه‌‌ای و بین‌المللی باشد که سعی در حفاظت انسان در عصر دیجیتال و محدود کردن اثرات منفی این پلتفرم‌ها بر امنیت و حریم خصوصی شهروندان دارد.
باید به این نکته اشاره کنم که محیط دیجیتال به همان اندازه که فرصت‌‌هایی را برای نهضت و پیشرفت انسان و دسترسی به رفاه و سبک زندگی مدرن فراهم کرده است، به همان اندازه چالش‌‌هایی را به وجود آورده که در صورت درک این مخاطرات و اهمیت حرکت برای رویارویی با این چالش‌ها، می‌توانیم بر آن‌ها فائق آییم. داشتن چشم‌اندازی جامع مستلزم آن است که همه در حمایت از یکدیگر مشارکت کنند و مسئولیت نقض حقوق بشر در عصر دیجیتال را بر عهده بگیرند و بدانند که حقوق بشر دیجیتال تنها شامل احساس آزادی و امنیت نیست، بلکه اثرات روانی و بهداشتی دارد که نیازمند مداخله سریع برای حفاظت از انسان در عصر دیجیتال است تا محیط دیجیتال، بستری برای پیشرفت بشر و تمدن بشری باشد و مسبب تخریب و عامل بدبختی انسان‌ها و عقب‌ماندگی، احساس ناامیدی، سرخوردگی و ناراحتی آن‌ها در عصر دیجیتال نباشد.
ما به دنبال ابتکاری عملی هستیم تا محیط دیجیتال، امن‌تر، صلح‌آمیزتر و سالم‌تر برای شهروندان همۀ کشورهای جهان باشد و بستری برای رفاه انسان و احساس مثبت وی به خود و بیانگر جایگاه او در جامعه باشد؛ تا انسان‌ها به ایفای نقش فعال در خدمت به خود و جامعه‌‌ای که در آن زندگی می‌کنند، بپردازند و به توسعه و پیشرفتی که باید کشورهای ما به دنبال رسیدن به آن باشند، دستیابی پیدا کنند. باید یک استراتژی ملی برای توسعه فناوری داشته باشیم، به گونه‌‌ای که استقلال فناوری، علمی، سیاسی و فرهنگی خود را حفظ کنیم تا فقط مصرف کنندگان محیط‌های دیجیتال نباشیم و در این محیط‌ها تأثیرگذار باشیم. بنابراین، امنیت ما ناشی از توانایی بازدهى، خلاقیت و پیشرفت فناوری است و نباید تنها به مصرف برنامه‌های دیجیتال که خطرات امنیتی، فرهنگی و اقتصادی زیادی را به همراه دارند، اکتفا کنیم.
در پایان از شما سپاسگزارم. والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

خروج از نسخه موبایل