در گذشته و تا جنگ جهانی دوم، اقتدار و قدرت نظامی کشورها در روابط بین آنها بسیار تعیینکننده بود؛ اما رفتهرفته قدرت نرم کشورها به یکی از مشخصههای اصلی اقتدار و توانمندی آنها تبدیل شد و در این زمینه، دیپلماسی فرهنگی به یکی ابزارهای اصلی قدرت نرم در کشورها مبدل گردید. در واقع هدف اصلی دیپلماسی فرهنگی، پل زدن و برقراری ارتباط بین فرهنگهای مختلف میباشد. از نظر مارکس، فرهنگ در جامعة صنعتی همچون «ایدئولوژی حاکم» عمل میکند. (صالحی امیری، ۱۳۹۵: ۹۱) یا از دیدگاه متفکران مکتب فرانکفورت «فرهنگ مردمی مدرن»، چیزی جز فرهنگ تودهای نیست و این فرهنگ نیز اساساً فرهنگی تجاری یا تجارت زده است که در آن بهصورت انبوه تولید و مصرف میشود و مصرفکنندگان آن تودههای منفعل هستند و قدرت تشخیص ندارند. همچنین در دیدگاههای محافظهکارانه، فرهنگ تودهای مدرن را زائدة جامعة تودهای مدرن میدانند که خود محصول فرایندهای پیچیدهای است. جامعة تودهای، فضای تازهای برای فرهنگسازی ایجاد کرده است که بهوسیلة تودهها اشغال گردیده است. (بشیریه، ۱۳۷۹:۵۱-۵۴)
با توجه به اهمیت موضوع فرهنگ، شیوههای مختلفی جهت پیشبرد اهداف دولتها وجود دارد که برگزاری سمینارها، کنفرانسها، همایشها، بزرگداشتها و دورههای آموزشی، مطالعاتی، بورسهای تحصیلی، برنامههای علمی و هنری و ورزشی، تلاش جهت میزبانی رویدادهای بزرگ جهانی آموزش زبان و ادب، راهاندازی کتابخانه و خانة فرهنگ، جشنوارههای موسیقی، تقویت مراکز مردمشناسی، تشکیل هیئتهای مذهبی، پراکنده کردن خدمات کنسولی در شهرهای مختلف کشور مقصد جهت آشنایی بیشتر با کشور مبدأ، تشکیل گروههای پشتیبان در کشورهای هدف، استفاده از ظرفیت مدارس خارج از کشور و افراد مقیم در کشورهای مقصد، بهرهگیری از ظرفیت توریسم، استفاده از بخش خصوصی و فضاهای مجازی و شبکههای ماهواره، کالاهای فرهنگی، تبلیغات و… از جمله مواردی هستند که میتوان از آنها جهت پیشبرد دیپلماسی فرهنگی از سوی کشورها استفاده کرد.
کشور فرانسه موقعیت ویژهای در نظام بینالملل دارد و از جهات مختلفی، کشوری کمنظیر است؛ بهعنوانمثال این کشور، صاحب کرسی عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. هر چند از سالهای نخست آغاز ارتباطات بینالمللی میان ایران و فرانسه، همواره دیپلماسی فرهنگی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است، اما در سالهای اخیر، این دو کشور توجه ویژهای به مقوله دیپلماسی فرهنگی داشتهاند. همین موضوع یعنی تحلیل وضعیت دیپلماسی فرهنگی ایران و جمهوری فرانسه، موضوع این یادداشت است.
زمینههای همکاری فرهنگی بین ایران و فرانسه
هر چند که تصمیمات سیاسی و نظامی همواره بر مسئله فرهنگ و دیپلماسی نرم در روابط میان ایران و فرانسه، سایه انداخته است، اما با توجه به دیدگاه ساختارگرایان و تأثیرات عمیق ساختارهای فرهنگی و به دنبال آن، تأمین منافع ملی، چند زمینه و راهکار برای توسعه روابط دیپلماسی فرهنگی میان این دو کشور قابلتصور است:
– تبادل دانشجو: از شیوههای مهم برای برقراری تماس با سایر ملتها اعزام دانشجویان متعهد، به سایر کشورها و مهمتر از آن پذیرش دانشجو از سایر کشورها در دانشگاههای ایران میباشد. از جمله شیوههایی که میتوان با ملتهای دیگر ارتباط برقرار نموده و واقعیتها را به آنها تفهیم کرد، حضور فعال و استفاده از کنگرهها و سمینارهای مختلف از طریق دانشجویان میباشد؛ در این نوع اجتماعات که از ملتهای مختلف و بهخصوص از برگزیدگان آنها شرکت میکنند، بهترین موقعیت و فرصت برای جمهوری اسلامی فراهم میگردد تا مذاکرات و گفتگوها را جهت داده و موجبات نفوذ فرهنگی را فراهم نماید (محمدی و مولانا، ۱۳۸۷: ۶۶-۶۵)
– مدارس خارج از کشور: در حال حاضر وزارت آموزشوپرورش در خارج از کشور حدود ۱۰۰ مدرسه عموماً در مناطقی دارد که تعداد قابلتوجهی از ایرانیان در آنجا ساکناند. ایرانیان مقیم خارج، از دهة ۱۳۶۰ به تأسیس مدارس ایرانی همت گماشتند و هدف اصلی آنها، حفظ پیوند با فرهنگ ایرانی است. آنها کارکرد این مدارس را بسیار جدی در نظر میگیرند که حاصل آن تولید ادبیات برای نسل دوم و سوم ایرانیان خارج از کشور بوده است. (حاجیانی و ایرانشاهی، ۱۳۹۳: ۶۰)
– استفاده از ظرفیت سینمایی کشور: «کامیتز» صاحب یکی از بزرگترین شرکتهای فرانسوی در خصوص نقش کارگردان ایرانی در سینمای فرانسه گفت: عباس کیارستمی ما را در مقاومت در برابر آمریکایی شدن سینما یاری کرد؛ زیرا ما توان مالی و تکنیکی مقابله با هالیوود را نداشتیم. کیارستمی به ما آموخت که با سادگی و بدون هزینه با غول هالیوود بجنگیم. (حاجیانی و ایرانشاهی، ۱۳۹۳: ۹۹)
– برگزاری اعیاد و مناسبتهای مهم: برگزاری اعیاد و مناسبتها در کشورهای اروپایی و دعوت از افراد و شخصیتهای شاخص و برجسته جهت مبادلات فرهنگی میتواند در توسعه و ترویج فرهنگ ما نزد اروپاییان مؤثر واقع شود. امروزه نوروز به سبب ظرفیتهای زیادی که در توسعه ارتباطات فرهنگی و اجتماعی میان ملتها دارد و میتواند حلقة وصل و نقطة اشتراک مردمان زیادی در فرانسه و اقصینقاط جهان باشد؛ لذا «دیپلماسی نوروز» بیش از گذشته موردتوجه قرار گرفته و آن را بهعنوان یک ابزار مؤثر و پرظرفیت در روابط فرهنگی بینالمللی بهویژه برای گرد هم آوردن ایرانیان مقیم فرانسه در آورده است. (رزمجو، ۱۳۹۵: ۱۴۹ و دهشیری، ۱۳۹۳: ۴۸۱)
– استفاده از ظرفیت ایرانیان مقیم اروپا: امروزه بسیاری از کشورهای جهان از اتباع بانفوذ و سرمایهدار خود در خارج بهعنوان پایگاهی برای اجرای مقاصد خارجی خود بهرهبرداری نموده و از توان و امکانات مالی، علمی، سیاسی و فرهنگی آنها در راستای نیل به اهداف موردنظر استفاده مینمایند. در واقع ایرانیان مقیم خارج از کشور سرمایههای عظیم ما هستند. ما نمیتوانیم از آنها منفک باشیم. اکثر ایرانیان خارج از کشور، ایران را دوست دارند ما میتوانیم با ایرانیان خارج از کشور به توافقهایی برسیم و بسیاری از آنها دانش و امکانات فراوانی دارند (خاتمی، ۱۳۸۸: ۱۰۷) که اگر موارد فوق بهصورت مستمر پیگیری و تقویت شوند؛ میتوانند با صرف هزینههای کمتر به نتایج بیشتری رسید و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در جهان بهبود بخشید.
جمعبندی
سرمایهگذاریهای کلان در بحث مباحث فرهنگی و همچنین ظهور چهرههای نوین قدرت فرهنگی در نقاط مختلف دنیا از شرق تا غرب عالم نشاندهندة اهمیت بالای امور فرهنگی است. امروزه میتوان به جای پرداخت میلیاردها دلار در قالب برنامههای نظامی یا پروژههای سیاسی جهت پیشبرد اهداف خود، به دیپلماسی فرهنگی روی آورد و از طریق قدرت نرم با هزینة کمتر، دستاوردهای بیشتری به دست آورد. دیپلماسی فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران و کشور اروپایی فرانسه، علیرغم اهمیت فراوان آن به دلیل اینکه همواره تحتالشعاع مسائل مختلفی از جمله موضوع حقوق بشر، مسئله هستهای موضوع هولوکاست و حمایت از مردم فلسطین، حمایت از رژیم صدام در زمان جنگ هشتساله، اتهامهایی چون حمایت از گروههای تروریستی، تداخل حوزه نفوذ در برخی کشورها مانند لبنان و… قرار گرفته است و از طرفی با ضعفهای داخلی جمهوری اسلامی ایران نظیر ضعف رسانهای و تبلیغاتی، منفعل بودن در صحنههای بینالمللی، تعدد مراکز تصمیمگیری در باب مسائل فرهنگی، وجود نهادهای موازی، عدم نقشه راه مدون و روشن، فرهنگی اولویت نداشتن برنامههای فرهنگی، نگاه امنیتی به موضوع مهم گردشگری، عدم استفاده از ظرفیتهای کهن تمدنی و فرهنگی، دولتی بودن فرهنگ و…مواجه بوده و لذا نتوانسته است متناسب با ظرفیت طرفین تأثیرگذار باشد.
فهرست منابع
– بشیریه، حسین، (۱۳۷۹)، نظریههای فرهنگ در قرن بیستم، تهران: مؤسسه آینده پویان.
– حاجیانی، ابراهیم؛ ایرانشاهی، حامد، (۱۳۹۳)، درآمدی بر دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر.
– خاتمی، سید محمد، (۱۳۸۸)، گفتوگوی تمدنها، تهران: طرح نو، چاپ دوم.
– دهشیری، محمدرضا، (۱۳۹۳)، دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
– رزمجو، علیاکبر و همکاران، (۱۳۹۵)، درآمدی بر دیپلماسی رسانهای ایران؛ مطالعه موردی دیپلماسی رسانهای صداوسیما، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
– صالحی امیری، سید رضا، (۱۳۹۵)، مفاهیم و نظریههای فرهنگی، تهران: ققنوس، چاپ هفتم.
– محمدی، منوچهر، مولانا، حمید، (۱۳۸۷)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت احمدینژاد، تهران: دادگستر، چاپ دوم.