مقدمه
پس از انتخاب بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا و تغییر سیاستهای این کشور در منطقۀ غرب آسیا، رویکرد عربستان سعودی نیز تغییر نمود. نخستین نشانۀ این تغییر، پایان محاصرۀ قطر از سوی این کشور و چند کشور عربی همپیمان آن بود. تلاشهای این کشور برای پایان دادن به جنگ یمن نیز از دیگر نشانههای این تغییر رویکرد بود. همزمان با این اتفاقات، زمزمههایی مبنی بر احتمال آغاز گفتگوهایی میان ایران و عربستان بر سر مسائل منطقه شنیده شد. این امر در حالی صورت گرفت که در پنج سال اخیر، هیچ گفتگوی مستقیم و آشکاری میان مقامات دو کشور انجام نشده بود. در اواخر سال 99، ایران و کشورهایی همچون عراق، کویت، قطر و عمان از انجام این گفتگوها استقبال کردند؛ اما عربستان سعودی واکنش خاصی به این موضوع نشان نداد.
پس از ورود ایران به مذاکرات وین و افزایش فشارهای حقوق بشری آمریکا بر خاندان حاکم در عربستان، این کشور مذاکراتی پنهانی را با ایران در کشور عراق آغاز نمود. طولی نکشید که اجرای این مذاکرات ابتدا توسط منابع غیر رسمی و سپس توسط رئیس جمهور عراق به صورت رسمی اعلام شد و تحلیلها و بحثهای گوناگونی پیرامون آن در گرفت. مسئلهای که در این میان چندان مورد توجه قرار نگرفت، این بود که چرا از میان کشورهایی که برای میزبانی این گفتگوها اعلام آمادگی کرده بودند، عراق به عنوان میزبان این گفتگوها انتخاب شد؟ چه ویژگیهایی در این کشور وجود داشت که باعث شد تا از دیگر کشورهای عربی متمایز گردد؟ در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا برخی از علل احتمالی این انتخاب را بررسی کنیم.
موقعیت ژئوپولتیک
کشور عراق در میان کشورهای ایران، ترکیه، سوریه، اردن، عربستان و کویت واقع شده است و از نظر جغرافیایی در مرکز منطقۀ غرب آسیا قرار دارد. این کشور حدود 1600 کیلومتر با ایران و حدود 800 کیلومتر با عربستان سعودی مرز مشترک دارد و تنها کشوری است که با هر دو کشور ایران و عربستان، مرز زمینی مشترک دارد. این موقعیت ویژه در منطقه باعث شده است تا اهمیت این کشور برای ایران و عربستان از نظر ژئوپولتیک، بیش از کشورهای حاشیۀ خلیج فارس باشد که مرز زمینی با ایران ندارند و در حاشیۀ منطقه قرار دارند.
منافع اقتصادی
منافع اقتصادی یکی از زمینههایی است که میتواند برای ایران و عربستان مورد توجه باشد تا با حضور خود در عراق، راه را برای ورود بیش از پیش کالاهایشان باز کنند. اقتصاد عراق وابستگی شدیدی به نفت دارد و حدود ۹۵ درصد از کل درآمدهای عراق از فروش نفت این کشور حاصل میشود. جنگهای متعدد عراق و تحریمهای بینالمللی بلندمدت باعث عقب ماندن اقتصاد این کشور شده است. عراق در بسیاری از زمینهها متکی به واردات است و بازار مصرف گستردهای دارد. این کشور با حدود 40 میلیون جمعیت، سی و ششمین کشور پرجمعیت جهان و سومین کشور پرجمعیت غرب آسیا پس از کشورهای ایران و ترکیه به شمار میرود. این امر باعث شده است تا بازار این کشور برای همۀ کشورهای منطقه از جمله ایران و عربستان، بازاری جذاب به شمار برود. واردات سالانۀ عراق حدود ۳۲ میلیارد دلار است که سهم ایران از این واردات حدود 7.5 میلیارد دلار و سهم عربستان حدود 700 میلیون دلار است. البته با بازگشایی گذرگاه مرزی “عرعر” میان عربستان و عراق در سال 99، تجارت میان این دو کشور در سالهای آینده افزایش چشمگیری خواهد داشت.
سرمایه انسانی
همان طور که اشاره شد، جمعیت عراق حدود 40 میلیون نفر است. بخش قابل توجهی از این جمعیت را جوانان تشکیل میدهند و همین امر باعث ایجاد یک سرمایۀ انسانی عظیم در این کشور شده است؛ در حالی که کشورهایی همچون کویت، قطر و عمان از این سرمایۀ انسانی بیبهرهاند. در این شرایط، کشورهای منطقه و جهان تلاش میکنند تا از سرمایۀ انسانی موجود در عراق، نهایت بهره را ببرند و آن را به نفع خود جهت دهی کنند. ایران و عربستان با توجه به رواج گرایشهای مذهبی و قومی در میان این نسل جوان، توانستهاند تا بخشی از این جمعیت را طرفدار خود نمایند و ممکن است یکی از علل مد نظر آنان برای برگزاری مذاکرات در عراق، امکان بهرهبرداری از این سرمایه در زمان لازم باشد.
تنوع مذهبی
ایران و عربستان دو کشوری در منطقه هستند که داعیۀ رهبری جهان اسلام را دارند. ایران به عنوان بزرگترین کشور با اکثریت شیعه در جهان، توسط بسیاری از شیعیان جهان حمایت میشود. عربستان سعودی نیز به عنوان پدر اندیشههای سلفی و وهابی، حمایت بخشی از اهل سنت در جهان اسلام را جلب کرده است (هرچند در دوران بن سلمان اندکی از این اندیشهها فاصله گرفته است). از آنجا که حدود 65 درصد عراقیها شیعه و حدود 34 درصد آنها اهل سنت هستند؛ هیچ کدام از پیروان این دو مذهب در اقلیت مطلق قرار ندارند و این کشور از نظر مذهبی در وضعیت نسبتا متعادلی قرار دارد. از منظر تاریخی نیز حوزۀ هزارسالۀ نجف و خلافت پانصدسالۀ عباسیان در بغداد، این کشور را برای هر دو مذهب اصلی اسلام، مهم کرده است. البته برتری عددی شیعیان در عراق، ویژگی مثبتی برای ایران به شمار میآید؛ زیرا درصد شیعیان در کشورهای عمان و قطر حدود 10 درصد و در کویت حدود 35 درصد است.
ظرفیت سیاسی
پس از سقوط رژیم بعث در عراق در سال 2003، این کشور از انزوای سیاسی خارج شد و عرصۀ رقابت کشورهای منطقه و جهان گشت. ایران و عربستان نیز از این قافله عقب نماندند و هر کدام تلاش کردند تا با دولت جدید عراق، روابط بهتری داشته باشند. در این میان رسیدن مصطفی الکاظمی به مقام نخست وزیری در فروردین سال 99، ظرفیت سیاسی عراق را افزایش داد. وی که در ۱۸ خرداد ۹۵ از سوی حیدر العبادی نخست وزیر اسبق عراق به عنوان رئیس سازمان امنیت و اطلاعات عراق برگزیده شده بود، روابط خوبی با همۀ طرفهای عراقی و بینالمللی داشت؛ لذا انتخاب وی به مقام نخست وزیری عراق با استقبال گروههای داخلی و دولتهای خارجی روبهرو شد. سفرهای وی به ایران، آمریکا و عربستان نیز که در دورۀ کوتاه نخست وزیری وی انجام شده است، نشانگر اعتماد ایران و عربستان به اوست. البته ایران و عربستان به کشورهای کویت و عمان نیز اعتماد دارند، اما روابط عربستان با کشور قطر (جدیترین رقیب عراق برای میزبانی مذاکرات) در چند سال اخیر قطع بوده است که ممکن است در عدم رغبت عربستان به برگزاری گفتگوها در این کشور تأثیرگذار بوده باشد.
جمعبندی
به نظر میرسد کشور عراق با موقعیت ژئوپولتیک منحصربهفرد خود و مرزهای زمینی طولانی با ایران و عربستان، نیاز فراوان به واردات و افزایش تجارت با دو کشور مذکور، دارا بودن سرمایۀ انسانی گسترده و جوانان پر شور، بهرهمندی از تنوع مذهبی ظرفیت سیاسی بالای شخص مصطفی الکاظمی و روابط حسنۀ وی با ایران و عربستان توانسته است در میزبانی مذاکرات میان دو کشور، گوی سبقت را از حریفان برباید و اعتماد سران دو کشور را جلب کند.