وضعیت حقوق زنان در غرب آسیا – خانم دکتر الهه کولایی

به نام خدا

پیش از هر چیز می‌خواهم تشکر کنم از کسانی که این فرصت را به وجود آوردند تا در مورد مسائل زنان در خاورمیانه صحبت شود.

به دلیل اهمیت نقش زنان در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی، مسائل مربوط به‌ آ‌ن‌ها چه در کشورهای منطقه و چه در تمام نقاط دنیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از دهه هفتاد میلادی به بعد، در کشورهای این منطقه و بسیاری از دیگر کشورها به مسائل زنان توجه بیشتری شده است. به دلیل فاصله زیاد بین کشورهای ثروتمند و فقیر، کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته و‌ به دلیل  کم توجهی به حقوق زنان و حقوق انسانی‌ آ‌ن‌ها، شرایط زنان برای وضعیت دنیا (و نه فقط برای منطقه) اهمیت ویژه پیدا می‌کند.

از سال 1970 میلادی به بعد، مسئله زنان در خاورمیانه توجه بسیاری را به خود جلب کرده، تا با ارائه برنامه‌ها و سیاست‌های متفاوت، تبعیض علیه زنان برطرف شود؛ تا بتوان شرایط مناسبی را برای استفاده از ظرفیت زنان به عنوان عضوی از جامعه در دنیا و در این منطقه فراهم کرد و از آن برای اهداف توسعه و پیشرفت استفاده کرد. بنابراین، حقوق زنان یکی از مسائل مهم در چند دهه گذشته است.

اکنون در پایان دهه دوم از قرن بیست و یک میلادی، کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای دنیا، برنامه‌ها و اهداف متعددی را برای برطرف کردن تبعیض‌های گوناگون علیه زنان، بهبود شرایط‌ آ‌ن‌ها و استفاده از ظرفیت‌های زنان دنبال کرده‌اند؛ اما در مقابل این تلاش‌ها و برنامه‌های فراوان برای بهبود شرایط زنان، شاهد مشکلات فراوانی برای زنان و موقعیت‌ آ‌ن‌ها در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای غرب آسیا هستیم.

گرچه تمامی این کشورها، جوامع اسلامی و مسلمان هستند، اما تفاوت‌های متعدد تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی مابین این کشورهای توسعه نیافته وجود دارد. بنابراین، شاهد مشکلات متفاوتی بر سر راه حل مشکلات زنان و بهبود شرایط‌ آ‌ن‌ها هستیم.‌ به ویژه به دلیل  وجود خشونت‌های سازمان یافته و درگیری‌های مسلحانه در منطقه، مثل کشورهای یمن، افغانستان، عراق و سوریه، شرایط بسیار دشوار و پیچیده‌ای در رابطه با وضعیت زنان وجود دارد. برای برطرف کردن نیازهای زنان و حقوق انسانی‌ آ‌ن‌ها، باید شرایط مساوی برای‌ آ‌ن‌ها فراهم شود تا بتوانند بصورت برابر از امکانات مختلف عمومی استفاده کنند. ناامنی و بی ثباتی، اوضاع نابسامانی را برای زنان در کشورهای غرب آسیا به وجود آورده است.

یک تقابل و کشمکش بسیار آشکاری در جوامع سنتی که از زمان‌های دور، فرهنگ مردسالاری در‌ آ‌ن‌ها مرسوم بوده، وجود دارد. سنت‌های این جوامع بسیار مستحکم بوده و تغییر‌ آ‌ن‌ها برای زنان این کشورها کار اصلا آسانی نیست.

می‌توانیم روند افزایش تعداد زنان تحصیل کرده و ارتقای سطح سلامت‌ آ‌ن‌ها را ببینیم. روند قابل ملاحظه‌ای در این حوزه شکل گرفته، اما این پیشرفت‌ها، بسته به فرهنگ و سنت و تاریخ متفاوت کشورها، از سطوح بسیار متفاوتی برخوردار است. گرچه که بسیاری از تحلیلگران، تلاش می‌کنند که بر روی نقش دین در جوامع منطقه تمرکز کنند، اما بسیاری از مشکلات و موانع بر سر پیشرفت زنان مربوط به دین نیست. همان طور که گفتم، نقش فرهنگ و تاریخ و سنن این جوامع در این موضوع بسیار پررنگ است. همچنین می‌توانیم ‌تأثیر مثبت ارتباط با دنیا و نهادهای ‌بین‌المللی را در بهبود وضعیت زنان در این کشورها مشاهده کنیم.

همانطور که گفتم، شرایط زنان در همه کشورهای غرب آسیا یکسان نیست. در برخی کشورها مثل ایران،‌ به دلیل  انقلاب اسلامی و تحولات سیاسی، وضعیت زنان نسبت به دیگر کشورها متفاوت است و ظرفیت خوبی برای برطرف کردن بسیاری از موانع سنتی و تاریخی به وجود آمده است؛ اما همان گونه که اشاره کردم، نقش و اهمیت این سنت‌ها، غیر قابل انکار است و ما شاهد یک تقابل دائم، میان عناصر مختلف این موضوع در جوامع منطقه هستیم.

همچنین‌ به خاطر تخصیص بودجه و سرمایه‌گذاری مناسب در حوزه آموزش و پرورش زنان، شاهد بهبود وضعیت تحصیلاتی آنان، پیشرفت عملکرد و افزایش ظرفیت‌ آ‌ن‌ها در توسعه کشورهای منطقه بوده‌ایم؛ اما‌ به دلیل نگاه سنتی جوامع به نقش زن و مرد در تقسیم وظایف آنان به داخل و بیرون از خانه، اینکه زنان باید در خانه باشند و مردان در اجتماع، شاهد هستیم که از ظرفیت زنان در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی استفاده‌ نمی‌شود. این تقسیم‌بندی سنتی در حواله کردن وظایف خانه‌داری به زن و محدودکردن او به درون خانه، منجر به نوعی فرصت سوزی، از بین رفتن سرمایه‌ها و حذف ظرفیت انسانی زنان در توسعه این جوامع شده است.

یکی از مشکلات اساسی زنان در غرب آسیا، عدم حضور کافی آنان در حوزه‌ها و نهادهای متخلف تصمیم گیرنده است. تعداد کم زنان در روندهای تصمیم گیری، در سیاست، در پارلمان‌ها، در نهادهای اجرایی و بخصوص در دستگاه‌های قضایی به وضوح مشاهده می‌شود. گرچه که این برای کشورها امر بسیار حیاتی است، اما حضور معدود زنان در دستگاه حاکمیتی را شاهد هستیم. حضور کمرنگ زنان در نهادهای تصمیم گیرنده و سیاست، نقش بسیار ‌تأثیرگذاری در کندی روند اجرایی برنامه‌های زنان، به منظور بهبود اوضاع‌ آ‌ن‌ها و برطرف کردن موانع راه برای ایفای نقش ‌مؤثر در روند توسعه جوامع دارد.

همان طور که گفتم، این موانع عمدتا فرهنگی و تاریخی هستند و به منظور برطرف کردن‌ آ‌ن‌ها، نیاز به آموزش و توجه ویژه برای تغییر نگرش جوامع نسبت به نقش و ظرفیت زنان در روند توسعه کشورها وجود دارد. این امر نه کار آسان، بلکه مسئولیتی بس دشوار برای تمامی دولت‌های منطقه است. بنابراین، نگرش دولت‌های منطقه به این موضوع برای برطرف سازی موانع راه زنان عامل حائز اهمیتی است.

به همین علت فکر می‌کنم، که بر اساس نقش دولت و وضعیت زنان در جامعه، عناصر و عوامل سیاسی می‌توانند نقش بسیار ‌تأثیرگذاری در بهبود شرایط زنان در منطقه داشته باشند؛ تا در منطقه‌ای که بسیار سیاست زده است، بتوان تبعیض‌های مختلف در رابطه با زنان را از بین برد. همان طور که گفتم،‌ به دلیل  تنازعات و درگیری‌های منطقه و وجود ناامنی، شرایط بسیار دشواری برای زنان وجود دارد که ظرفیت بهبود اوضاع زنان در منطقه را از بین می‌برد.

پس باید روی موضوع افزایش تعداد زنان در نهادها و سازمان‌های سیاسی تمرکز کرد، عاملی که نقش بسیار مهمی در تغییر اوضاع به نفع زنان و حقوق‌ آ‌ن‌ها دارد.

با سپاس فراوان

خروج از نسخه موبایل