بی‌طرفی از برخی جنبه‌‌‌ها می‌تواند یک گزینۀ امنیتی مناسب باشد

دکتر هاینز گارتنر، استاد علوم سیاسی دانشگاه وین:
“بی‌طرفی از برخی جنبه‌‌‌ها می‌تواند یک گزینۀ امنیتی مناسب باشد.”

دکتر گارتنر سخنرانی خود در موضوع «رقابت قدرت‌های بزرگ بر سر قطبی‌سازی جامعۀ جهانی و نقش دولت‌های کوچک در نظم نوین جهانی» را با بررسی تاریخی نظم‌ جهانی و قطب‌بندی‌های آن آغاز کرد و به جهان دوقطبی مابین جنگ جهانی دوم تا خاتمۀ جنگ سرد اشاره کرد که در یک طرف، ایالات متحده و ناتو و در طرف دیگر، اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو قرار داشتند. وی بیان کرد که پس از این دوره، هژمونی آمریکایی استیلا یافت و برخی سخن از صلح هژمونیک به میان آوردند، در صورتی که هیچ‌گاه صلحی رخ ندادو نرخ تجاوز و حملات ایالات متحده علیه دیگران افزایش یافت. دولت‌های کوچک نیز در دنیای تک‌قطبی بسیار تحت فشار قرار گرفتند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه وین، دوران کنونی را این‌گونه تشریح کرد: «پس از انقضای دوران تک‌قطبی، برخی دانشمندان نظیر مرشهایمر ایدۀ جهان چند قطبی را مطرح کردند. از یک منظر نمی‌توانیم این دوران را دوره چند قطبی بنامیم، چرا که تنها سه قدرت بزرگ وجود داشتند که‌ می‌توانستند قدرت و موقعیت خود را بر دیگران اعمال کنند. طبعا یکی ایالات متحده و دو قدرت دیگر چین و روسیه بودند. اگر چه در این دوران قطب‌های هسته‌‌ای و اقتصادی نظیر اتحادیه اروپا، برزیل، هند و ژاپن نیز به میدان وارد شدند. بنابراین شاید عنوان دوران چندقطبی تنها در حد یک تعبیر و برداشت از واقعیت باقی ماند. در این دوره بهتر است درباره رقابت قدرت‌های بزرگ صحبت کنیم تا قطبی‌سازی دنیا. در همین راستا شاهد رقابت میان چین و ایالات متحده و در سوی دیگر رقابت میان جهان غرب و روسیه در خلال جنگ کرملین علیه اوکراین هستیم. دوره چندقطبی نیز همانند دوران تک‌قطبی، دوره صلح آمیزی نبود.»
از دیدگاه گارتنر، قطب‌بندی دنیا در دورۀ چند قطبی همواره بر اساس دو مولفۀ پیمان‌ها و ایدئولوژی صورت گرفته است. وی پیمان‌های آمریکا را قوی‌تر از چین و روسیه ارزیابی می‌کند، اما رفتار دولت آمریکا در زمینۀ ایدئولوژی را ریاکارانه خواند و گفت: «دولت بایدن از تقابل دموکراسی‌‌‌ها و اتوکراسی‌‌‌ها سخن به میان‌ می‌آورد، اما در میدان عمل، ایالات متحده همواره روابط خوبی با اتوکراسی‌‌‌ها داشته است؛ چرا که در اینجا منافع ژئوپلتیک حرف اول را‌ می‌زند. به عنوان مثال، عربستان سعودی و ویتنام کمونیست دولت‌های اتوکراتی هستند که روابط خوبی با کاخ سفید دارند.» وی رفتار دولت‌های روسیه و چین را فاقد مؤلفه‌های ایدئولوژیک ارزیابی می‌کند.
رئیس موسسۀ صلح وین به نقش و جایگاه دولت‌های کوچک در نظام چندقطبی اشاره کرد، آن‌‌‌ها را بین دو گزینۀ «عضویت در پیمان‌‌‌های یک قدرت» و «بی‌طرفی» مخیر دانست و افزود: «بی‌طرفی از برخی جنبه‌‌‌ها می‌تواند یک گزینۀ امنیتی مناسب باشد. در طول تاریخ، اغلب کشورهای بی‌طرف مورد حمله واقع نشده‌اند، مگر در جریان جنگ‌های بزرگ.» وی دربارۀ رویکرد کشورهای کوچک اروپایی در قطب بندی کنونی با نگاه به جنگ اوکراین، به دو مدل اشاره کرد. مدل نخست، گفتمان هلسینکی است که طبق آن، امنیت اروپا، تقسیم‌پذیر نیست. مدل دوم، پیروی از کنگره 1817 وین است که طبق آن، توازن قدرت باعث می‌شود تا هیچ دولتی به تنهایی بر دیگران استیلا نیابد.